روابط عمومي انجمن دوستداران و حافظان خشت خام: نواي گرم نوازنده موسيقي نوروزي در نزديكي بهار در خاطره

مردم ايران موسيقي آغاز سال نو را که در لحظه تحويل سال از راديو و تلويزيون پخش مي شود، به ياد دارند "علي اکبر مهدي پور دهکردي" نوازنده پيشکسوت سرنا و کرنا و نوازنده موسيقي "تحويل سال نو" که به موسيقي نوروزنامه در ايران شهرت دارد، دارفاني را وداع گفت آقاي علي اكبر مهدي پور نوازنده موسيقي سننتي نوروز با رفتنش نواي گرم موسيقي اصل خود را ماندگار نمود.

وي به عنوان نوازنده سرنا و کرنا همواره در جشنواره هاي موسيقي فجر حضور داشت و مورد احترام موسيقي دانان بزرگ بود.

استاد علي اکبر مهدي پور يکي از نوازندگان موسيقي مقامي و سنتي ايران، در بسياري از کشورها طنين موسيقي بختياري را به گوش علاقه مندان رسانده بود.

وي به عنوان نوازنده سرنا و کرنا همواره در جشنواره هاي موسيقي فجر حضور داشت و مورد احترام موسيقي دانان بزرگ بود.

انجمن دوستداران و حافظان خشت خام به خانواده ايشان و دوستداران ايران زمين تسليت عرض مي نمايد و براي  خاطره ماندگار دلشاد نمودن مردم ايران در آستانه هر سال توسط ايشان، اداي احترام مي نمايد.
خرم آن نغمه كه مردم بسپارند بياد.
روابط عمومي انجمن دوستداران و حافظان خشت خام


مصاحبه ايرنا با استاد علي اكبر مهدي پور

فردوسي حرفهاي قشنگي زده است،حرفهاي نغزل و حرفهاي شيرين، آنچنان که در يکي از اشعار خود با کاربرد ساز در شعر خويش گفته است: " برآمد خروشيدن کرناي/ تهمتن برآورد لشگر زجاي / بفرمود تا رخش زين کنند/ دم اندر دم ناي زرين کنند ."


انگار ساز کرنا و سرنا ،سازي با آوازه و پرآوازه است، که صدايش در بيشتر اشعار فارسي شنيده مي شود و همواره با سرنا، نواي خوش خويش را منتشر مي کنند.

همين نوروز که لباس باستاني بر تن خويش دارد، آمدنش را از گلوي کرنا و سرنا فرياد کرده است و بسياري آغاز تحويل سال نو را با اين دو ساز بارها شنيده اند.

نواي آغاز سال نو با کرنا و سرنا در دستگاه موسيقايي و مقامي" چهارگاه" نواخته مي شود و اين صدا براي آنان که نوروز را مي شناسند نامي آشنايي است.

البته اين حرفها را نوازنده معرف " نوروزنامه " يا موسيقي آغاز تحويل سال مي گويد و ادامه مي دهد: اين موسيقي را بيشتر در نوروز مي نواختند که به مرور زمان اين موسيقي نيز، از دهه 40 با شليک گلوله توپ در زمانهاي گذشته در آستانه از بين رفتن و فراموشي قرار گرفت. 
" علي اکبر مهدي پور " نوازنده معروف کرنا و سرنا در ايران است و بسياري از مردم صداي ساز و موسيقايي سازهاي سنتي او هنگام تحويل سال نو و آغاز فصل بهار و سريال " روزي روزگاري " به ياد دارند.

اما او با ملودي و آهنگ نوروزنامه و تحويل سال نو را به نام خود به ثبت رسانيده و طنين ساز کرنا و سرنا را همواره به عنوان دو ساز ايراني نواخته است آنچنان که او را با نواهايش در بسياري از کشورها مي شناسند.
مهدي پور، در گفت و گو با ايرنا مي گويد: اين ملودي و آهنگ که هنگام تحويل سال نو پخش مي شود حدود 23سال پيش در يکي از استوديوهاي صدا وسيما در تهران ضبط و پس از آن در تمامي سالهاي در آغاز فصل بهار پخش شده است.

وي گفت: اين آهنگ در دستگاه چهارگاه از دستگاههاي دوازدهگانه موسيقي ايراني نواخته شده و تنظيم آن براساس يکي از قديمي ترين رديف هاي موسيقايي ايراني انجام شده است.

نوازنده نوروزنامه مي گويد:دليل به تداعي اين موسيقي در اذهان مردم نيز به خاطر لحظات شاد مردم هنگام آغاز سال نو مي باشد.

به گفته وي، اين آهنگ در آن سالها با سرساز سرنا به همراه نقاره نواخته شد و ضبط آن تنها در يک مرحله اتفاق افتاد و اين آهنگ يادآور نوروز مي باشد.

اين نوازنده نوروزنامه ايران گفت: سازهاي سرنا و کرنا از زمانهاي بسيار دور و طي قرنها در بين اقوام ايراني همواره از جايگاه خاصي برخوردار بوده است.

وي ادامه مي دهد: کرناسازي سنتي با چهار قطعه مي باشد، که موسيقي و آهنگها و ريتم هاي حماسي و سنتي با آن اجرا مي شود و ساز سرنا،از نظر شکل سازي کوتاهتر از کرنا مي باشد، که در بيشتر مراسم ها و آيين هاي شاد اجرا مي شود.

به گفته وي، ساز سرنا در بيشتر مناطق و نواحي ايران نواخته مي شود وتنها در چهارمحال و بختياري و استان فارس ساز کرنا به شکل گسترده نواخته مي شود و اين نقطه از کشور به ويژه در بين عشاير منطقه، خاستگاه تاريخي خود را حفظ کرده است.

مهدي پور، گونه هايش را پر از باد مي کند و موسيقي نوروزنامه يا نوروزيه را مي نوازد و انگار نويد آمدن بهار از دهانه گشاده ساز کرنايش به بيرون پرت مي شود.

او مي گويد: ساز کرنا ريشه اي عميق در تاريخ فرهنگ ايراني دارد و ايرانيان حتي در دوران مختلف تاريخي نيز اين ساز را مي نواخته اند.

مهدي پور ادامه مي دهد: نوازندگان سازهاي سرنا و کرنا را در مناطق مختلف با دهل مي نوازند و با کمي تغيير در بخش " قمي " و بخش سوراخها مي توان دستگاههاي موسيقي مقامي و ستني ايران را بر روي آن اجرا کرد.

مهدي پور، خودش اين کار کرده و دستگاههاي هفتگانه و گوشه هاي دوازده تايي را بر روي سازهاي کرنا و سرنا اجرا کرده است و حتي 90 دست نوشته نيز براي اجراي دستگاههاي موسيقي بر روي اين دو ساز در کنج خانه اش نگه داري مي کند.

به گفته وي، ساز کرنا سازي مختص به حماسه و آوردگاه هاي نبرد و ميدان اسب سوارکاري بوده و پيوندي ديرينه با نوروز و بهار داشته است.

وي گفت:اجراي آيين سنتي " چوب بازي" يا" ترکه بازي " که يکي از آيينهاي سنتي عشايري ايران مي باشد نيز با ساز کرنا اجرا مي شود و ساز کرنا خود همواره نوايي غرور انگيز براي مخاطبان دارد.

مهدي پور معتقد است: ساز سرناسازي با رويکرد مجلسي است و ساز کرنا بيشتر در فضاهاي باز و در آيين هايي که در دشت دمن و کوه مانند سوارکاري اجرا شده، نواخته مي شود.

او افزود: کرنا و سرنا از قابليت و ظرفيتهاي بسيار بالايي براي اجراي موسيقي برخوردارند، به گونه اي که بخشي از اين ظرفيتهاي موسيقايي ساز کرنا توسط برخي از استادان با سازهاي ديگر نيز اجرا شده است.

وي گفت: ملودي هاي اصيل ايراني ساز کرنا بايد حفظ شود و به صورت علمي به ثبت برسد، مانند تلاش برادران "کامکارها" براي حفظ و ثبت موسيقي " کردي " و تلاش " علي اکبري شکارچي" و دوستانش براي ثبت موسيقي لرستاني و خرم آبادي که در اين راه گامهاي بلندي برداشته اند.

مهدي پور گفت: بايد ملودي هايي که با ساز کرنا و سرنا در بين عشاير بختياري رايج است، توسط هنرمندان رشته موسيقي ضبط و براي نگهداشت آن اقدام شود.

به گزارش ايرنا،هم اکنون تعداد کرنانوازان و سرنانوازان در کشور بسيار اندک است و بسياري از جوانان از اين دو ساز کمتر استقبال مي کنند.

منبع مصاحبه: ايرنا

اسلامي، مدیریت شعب بانک مسکن استان یزد: رسالت بانك مسكن حمايت از بافت تاريخي يزد است

همسایگی کویر بزرگترین پروژه تسهیلاتی بانک در بافت تاریخی است

 به نقل از وب سايت شركت كاشي مسكن كوير يزد مدیریت شعب بانک مسکن استان یزد ‌در خصوص رسالت بانک مسکن در خصوص نوسازی در بافت تاریخی یزد اظهار داشت: یکی از رسالت های بانک مسکن، پرداخت تسهیلات جهت احداث، بازسازی و مرمت این بافت ها مي‌باشد که این بانک، تسهیلاتی را به متقاضیان معرفی شده از سوی شرکت عمران و بهسازی شهری پرداخت مي‌کند. اسلامی افزود: این بانک تاکنون 275 فقره تسهیلات مرمت به ارزش حدودی بیست میلیارد ریال جهت بهسازی و همچنین پرداخت تسهیلات ساخت مسکن به ارزش حدودی 15 میلیارد ریال جهت ساخت 104 واحد مسکونی در بافت تاریخی و فرسوده شهر، تصویب و پرداخت نموده است. مدیریت شعب بانک مسکن استان یزد تاکید کرد: پروژه 59 واحدی شرکت کاشی کویر بزرگترین پروژه معرفی شده به بانك است كه طبق قرارداد تسهيلات آن در حال پرداخت است.

سازمان ميراث فرهنگي از بافت تاريخي يزد حمايت کند.  

دبير انجمن دوستداران و حافظان خشت خام با انتقاد از سکوت سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد نسبت به اظهارات يکي از اعضاي شوراي اسلامي مبني بر تخريب دو سوم بافت تاريخي، از مسئولان آن خواست تا مواضع خود را نسبت به چنين عقايدي اعلام کنند. 

 خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ دبير انجمن دوستداران و حافظان خشت خام با انتقاد از سکوت سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد نسبت به اظهارات يکي از اعضاي شوراي اسلامي مبني بر تخريب دو سوم بافت تاريخي، از مسئولان آن خواست تا مواضع خود را نسبت به چنين عقايدي اعلام کنند.

 به گزارش CHN هفته گذشته يکي از اعضاي شوراي اسلامي شهر يزد در پي گفتگو با اين رسانه اعلام کرد که دو سوم بافت تاريخي اين شهر که البته درفهرست ميراث ملي نيز به ثبت رسيده بايد تخريب و نوسازي شود. تا کنون جمعي از اعضاي شواري شهر و همچنين انجمن‌ها و کارشناسان پاسخ قاطعي به اين اظهارات داده‌اند اما سازمان ميراث فرهنگي سکوت کرده است.

 «عليرضا صادقي»، مدير عامل انجمن دوستداران و حافظان خشت خام دراين‌باره به CHN گفت: «سازمان ميراث فرهنگي متولي بافت و آثار تاريخي يزد است و همه مديريت شهري در کنار آن بايد براي اين آثار دلسوزي کنند. اما آنچه سئوال برانگيز شده اين است که چرا تا کنون سازمان ميراث فرهنگي نسبت به اظهارات غير کارشناسانه يکي از اعضاي شوراي اسلامي شهر يزد در خصوص تخريب بافت تاريخي واکنش نشان نداده است. وقتي فضا را براي چنين افرادي آرام مي‌کنيم، هرکسي به خودش اجازه چنين انتقادهايي را مي‌دهد.»

 وي در ادامه گفت:‌«با روندي که امروز در پيش گرفته شده آينده خوبي براي بافت تاريخي يزد متصور نيستيم. اگر مجموعه مديريتي قاطع و کارآمد در تمام حوزه‌هاي مديريتي شهري و استاني، با دانش کافي درباره ميراث فرهنگي وجود داشت، هيچ کس به خودش اجازه نمي‌داد که از تفکر غلط تخريب صحبت کند و يا شبانه کتيبه مسجد جامع کبير يزد را به سرقت ببرد.»

 وي تاکيد کرد که سازمان ميراث فرهنگي هرچه زودتر بايد موضع خودش را درقبال چنين اظهاراتي نشان دهد. اين‌که سکوت کرده و هيچ انتقادي نسبت به عقايد تخريب‌گر در بافت تاريخي نمي‌کند جاي تعجب است.

 عضو هيئت موسسس انجمن ملي  حاميان ميراث فرهنگي در ادامه گفت: «براي همه ما جاي سوال است كه ميراث فرهنگي استان سكوت کرده و حتي در جلسه مطبوعاتي از خريد كانكس بهداشتي صحبت مي شود، اما كلامي از بافت تاريخي و توهيني که به آن شده با پاسخ و حمايت قاطع از سوي ميراث فرهنگي استان به ميان نمي‌آيد.»

 صادقي مي‌گويد:‌ «بافت تاريخي سرمايه اجتماعي و واقعي برآمده از انديشه‌هاي ماندگار است كه اين ارزشمندي گذشته و حال با خلق و ثبت آثار تاريخي و ماندگار، جاودانه شده و نسل به نسل براي هويت بخشي آن در هر برهه از زمان مي‌تواند تكرار شود.»

 وي در ادامه مي‌افزايد:‌«بافت تاريخي سرمايه اي است كه بايد آسيب‌شناسي شده و دلسوزانه وضعيت فعلي آن به سوي بهتر شدن هدايت شود. براي حل مشکلات بافت تاريخي بايد با يك مديريت واحد مشخص، آگاه، به يک برنامه‌ريزي درست رسيد نه اينكه هركس، باري به هر جهت براي بافت تاريخي نسخه بپيچد.»

 به گفته صادقي نظر شخصي به تخريب بافت تاريخي يزد غير قانوني و غير علمي بوده و خيانت آشكار به حقوق مردمي است كه براي بهتر شدن وضعيت مشكلات خود به اعضاي شوراي اسلامي شهر راي داده اند. مردم براي بي‌هنري و يا حذف صورت مسئله نمايندگان شوراي شهر خود را انتخاب نکرده‌اند.

 وي در پايان گفت: «نگاه يك جانبه و چشم بستن به واقعيتها و تاثير پذيري صنفي و يا شغلي در حقوق بافت تاريخي درست نيست و تعامل با مخربين آن و دوري از اهداف فرهنگي و مردمي، همسرائي با مخالفين بافت تاريخي و مخربين آن است.»

کلنگ نادانی متخصص سازه بر پیکره بزرگترین بافت خشتی دنیا

در زمانی که در آن به سر می بریم،اهمیت میراث فرهنگی اظهر من الشمس است.در دورافتاده ترین نقاط این کره خاکی هم دیگر مردمان می دانند جدای از ارزش میراث فرهنگی از نظر تاریخی ،معماری ، مردم شناسی و... این مقوله تبدیل به صنعتی مهم و سرنوشت ساز در بخش اقتصاد شده است.
شق القمر نمی خواهد،مطالعات طولانی مدت نیاز ندارد،کارگروهای ویژه نیز نمی خواهد که بدانیم  مصرف بی رویه از این منابع زیرزمینی مان باعث تحلیل رفتن و تمام شدن این گوهر گرانبها می شود.
سالهای سال است مشغول استخراج منابع زیرزمینی مان هستیم،این در جای خود اگر با تدبیر و تدبر باشد اشکالی ندارد ولی نکته مهم اینجاست که به جای این خوردن و تبدیل به زباله کردن این منابع زیرزمینی در روی زمینمان چه کرده ایم؟ کدام سازه از ما به یادگار خواهد ماند؟
متخصصان سازه که در شهرمان کم نیستند ، خوشبختانه و بحمدالله در راس هرم سیاست گذاری هم قرار گرفته اند و بجای توجه به میراث گرانبهای مادی و غیر مادی در سر اندیشه تثبیت(نه تعدیل) سازه چشم خراش کتابخانه مرکزی یزد را میپرورانند که باعث تعرض به حریم منظری بافت تاریخی یزد عزیزمان شده است.
یزد جزو نادر شهرهای ایران است که میهمانان و مهاجران خود(افغانیها ، اعراب ،ترک ،عرب و کرد) را در دل خود و در محلات قدیمی جای داده است نه در حاشیه ی شهر،حال جالب اینجاست که این مهاجرین آنچنان در فرهنگ یزد تحلیل رفته اند که از هر یزدی ،یزدی تر شده اند.
 میتوان بصراحت گفت که از عضو شورای محترم شهر نیز یزدی ترند.
مردم فهیم یزد به شما بعنوان عضو شورای شهر رای داده اند تا:
 بافت تاریخی شهر را احیا کنید،
وضعیت نابسامان میدان امیرچقماق بسامان شود،
بازارچه حاج قنبر و صرافان و... بازسازی شود،
کوچه های باریک شهر سنگ فرش شود،
درب های آهنی برچیده و دربهای چوبی کوبه دار بجای خود برگردد،
دیوارهای کاهگلی سربه فلک کشیده یزد مانند فرهنگ اصیل یزدی استوار بماند،
 قنات زارچ بعنوان تنها قنات زنده شهر یزد وطولانی ترین قنات استان یزد لایروبی و رسیدگی شود،
 با مرمت ساباط ها به خانه ها در پایداری در برابر نیروهای بوجود آمده از فشار سازه کمک کنید،
برج وباروی شهر را بازسازی کنید،
بادگیرهای تک تک خانه های بافت را مرمت و نور پردازی کنید،
در محلات قدیمی فرهنگ سازی کنید تا چنانچه فردی سودجو قصد تخریب قسمتی از بافت تاریخی شهر را داشت با مقاومت اهالی محل روبرو شود،
خانه های تاریخی را احیا و در اختیار اساتید دانشگاه و فرهیختگان یزد قرار دهید،
مانند امام جمعه حجةالاسلام والمسلمین صدوقی ساکن بافت تاریخی شوید،
 در روند ثبت جهانی یزد تاثیر مثبت داشته باشید،
بودجه بافت تاریخی را افزایش دهید
حال آنکه شما در معیارهای انسان شناسی خودتان افغانیها را مردم بحساب نمیآورید و از کجا معلوم که فردا ساکنین بافت قدیم نیز مردم بحساب نیایند.از کجا معلوم؟!!
برای تهیه و ساخت این گنج که کوششی نکرده ایم،حال با چه منطق و استدلالی در نگه داری و حفظ آن نیز نمی کوشیم.استعمار مگر فقط آن است که یک قدرت خارجی بیاید و منابع و منافع این مملکت را در توبره اش بکند و ببرد و به ریشمان بخندد،وقتی که خود با بیل و کلنگ نادانی بر جان و رگ و پوست این ملک و داشته هایش می افتیم، نامش چیست؟ استعمار نیست؟!....
   واضع این نظریه،استعمارگر نیست؟
متخصص محترم سازه :
آیا آگاهی شما در این حد اندک است؟ آیا بدین حد از جهان کنونی بی خبر هستید و نمی دانید که این را دیگر همگان می دانند که ورود هر توریست به خاک یک کشور بین 10 تا 12 شغل ایجاد می کند. توریست یعنی مسافر خارجی(شاید تا به حال این واژه به گوشتان نخورده باشد) تمام مشکلات زمانی و مکانی و مالی سفر را به جان می خرد تا به ایران بیاید،به یزد گام بگذارد و بزرگترین بافت خشتی جهان امروز را ببیند،در هتل های سنتی خاطره انگیز یزد اقامت کند،در کوچه پس کوچه های یزد قدم بزند وافتخار کند که توانسته در تاریخ سفر کند، زیرا خود از داشتن آن محروم است و نمی تواند آن را
 داشته باشد.حال بیاییم و به گردشگر بگوییم که برای رفاه حال چند نفر مردم ساکن بافت و دیگر حیوانات(مهاجرین ساکن) و همچنین فراهم کردن امکان ماشین سواری در بافت تاریخی برای شما گردشگر محترم دو سوم این بافت تاریخی را با خاک یکسان کردیم.
آیا می دانید ترکیه در حال تبدیل شدن به قدرت بزرگ اقتصادی منطقه است؟ فکر می کنید این رشد و منزلت از هوا باریده است و یا از زمین استخراج کرده اند و یا اینکه معجزه ای در کار بوده است .نخیر معجزه ای نشده است و دست پنهانی در کار نبوده است. برنامه ریزی و تدبیر،اندیشه و خرد ورزی در حوزه گردشگری،محافظت از داشته های فرهنگیشان ودر بعضی موارد دزدیدن میراث کشورهای همسایه(مصادره مولانا) آنها را به این جایگاه رسانده است.آیا اگر مهندسین سازه در ترکیه بجای مرمت بافت تاریخی استانبول، تئوری ابلهانه تخریب بافت آسیب پذیر این شهر در برابر زلزله را دنبال
 کرده بودند، این کشور جایگاه امروزی خود را دارا بود؟ 
آیا میدانید که از جمعیت ۲۷۰ هزار نفری ونیز، ۶۲ هزار نفر در بخش قدیمی و تاریخی شهر با نام سنترو استوریکو سکونت دارند؟و در این قسمت نه تنها ماشین آمبولانس و آتش نشانی نیست بلکه هیچ خودرویی وجود ندارد. ونیز بزرگ‌ترین شهر بدون اتومبیل در اروپاست .آیا میدانید قایق سنتی و کلاسیک ونیز به نام گوندولا امروزه عمدتا گردشگران را جابه‌جا می‌کند یا از آن برای مراسم عروسی و جشن‌های دیگر استفاده می‌شود. بیشتر ونیزی‌ها برای رفت و آمد اتوبوس آبی سوار می‌شوند.آیا میدانستید؟
 آیا فکر نمی کنید که اهرام ثلاثه 3 تایش زیاد است پس 2تایش را خراب کنیم؟
 اگر شهرهای تاریخی دنیا مانند ونیز،استانبول،دمشق و... مدیرانی هم عقیده با شما داشتند امروزه نامی از این شهرها بر جای نمانده بود.
بسیار شگفت انگیز است که شما به عنوان متخصص سازه بی خبرید که:
1.یزد بزرگترین(توجه کنید بزرگترین) بافت خشتی جهان است با وسعت 743 هکتار.
2.در این بافت حیات وجود دارد ،حیاتی انسانی.چه ایرانی چه افغانی!!!
3.جریان داشتن حیات در این بافت، یزد را تبدیل به یک موزه بی نظیر تاریخی زنده ومردم شناسی در دنیا کرده است.
4.اقلیت های مذهبی قرن هاست که به صورت مسالمت آمیز درگستره ی این بافت مشغول به زیستن هستند نه در یک سوم آن.
 آیا شما تا به این حد با این دیار بیگانه اید و بی خبر؟ این تئوری های بی بنیاد شما حاصل چیست؟آبشخورش کجاست؟ حاصل کدام کار کارشناسی است؟ آیا هیچ یک از بافت های تاریخی کشورهای دیگر را دیده اید؟.
شما ازارجحیت جایگاه انسان بر بافت تاریخی صحبت کرده اید،ولی سوال اینجاست که مگر افغانی حیوان است
نه برادر بدین گونه نیست. شاید وسع مالی شما نرسد که به کشور های صاحب تمدن و تاریخ سفر کنید! آیا وقت اندکی نیز برای مطالعه ی بافت تاریخی کشورهای دیگر گذاشته اید؟ شما نه تاریخ و فرهنگ های دیگر را دیده اید،نه خوانده اید و نه حتی شنیده اید که اگردیده یا خوانده یا شنیده بودید دست به این مهمل بافی ها نمی زدید.
 
عضو هیات مدیره انجمن صنفی راهنمایان تور یزد ومدیر عامل انجمن مهرورزان دوستدار میراث فرهنگی یزد
سید محسن حاجی سعید

عضو ديگرشوراي شهر يزد: بافت تاريخي به اندازه نفت ارزشمند است

در حالي که يکي از اعضاي شوراي شهر يزد بر تخريب بافت تاريخي تاکيد مي‌کند، يکي ديگر از اعضاي اين شورا معتقد است که بافت تاريخي يزد به اندازه نفت اهميت دارد و اين ثروت را بايد براي خود و آيندگان حفظ کرد. 



 
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ در حالي که يکي از اعضاي شوراي شهر يزد بر تخريب بافت تاريخي تاکيد مي‌کند، يکي ديگر از اعضاي اين شورا معتقد است که بافت تاريخي يزد به اندازه نفت اهميت دارد و اين ثروت را بايد براي خود و آيندگان حفظ کرد.
 
به گزارش CHN روز گذشته محمدرضا کوچک‌زاده طي اظهار نظري اعلام کرد که دو سوم بافت تاريخي يزد بايد صاف شده و ساخت و ساز شود. وي معتقد بود که مرمت و حفاظت از بافت تاريخي ثمري ندارد و نگاه حفاظتي به بافت تاريخي يا خيلي نگاه رمانتيک و يا غلطي است.
 
«وحيد خباززاده»، يکي ديگر از اعضاي شوراي شهر اسلامي يزد با تاکيد بر حفاظت از بافت تاريخي به CHN گفت: «من معقتدم پتانسيل گردشگري يزد باعث مي‌شود اين شهر در آينده جايگاه خاصي پيدا کند. اگر بتوانيم طي يکي دو دهه آينده از اين بافت تاريخي يزد حفاظت کنيم و آن را بپرورانيم، پتانسيل اقتصادي با توانايي اقتصاد نفتي را مي‌توان در اين شهر به وجود آورد. من معتقدم بافت تاريخي يزد نفتي براي شهروندان اين شهر است. وظيفه ما حفظ اين ثروت است.»
 
وي در ادامه گفت: «در کنار اين موضوع بايد براي شهرونداني که در اين بافت زندگي مي‌کنند شرايط بهتري فراهم شود. فراهم کردن اين شرايط امکان‌پذير است. ما امروز مي‌بينيم که بيشترين هتل‌هاي سنتي کشور در يزد است. پس بافت، غير مسکوني نيست و تنها نياز به يک توجه خاص دارد. اين توجه تنها به دوش مسئولين نيست و همه شهروندان در کنار هم بايد به براي زنده نگه داشتن و مسکوني کردن بافت حرکت کنند.»
 
بافت تاريخي يزد به عنوان بزرگترين بافت خشتي دنيا و اولين شهر خشت خام جهان و دست نخورده‌ترين بافت تاريخي کشور به شماره 15000 در سال 1384 به ثبت آثار ملي رسيد
 
مقدمات ومستند سازي بافت تاريخي طي 32 پروژه مطالعاتي وباستان شناختي در پايگاه ميراث فرهنگي شهر تاريخي يزد انجام گرفت و عرصه و حريم اين بافت با 743 هکتار عرصه به ثبت رسيد.
 
خباززاده با مخالفت نسبت به تخريب بافت تاريخي گفت: «هم با تخريب و هم با اين‌ موضوع که بافت بيش از حد به هم ريخته شود مخالف هستم. اين دانه‌بندي بافت تاريخي يزد از شگفتي‌هاي آن است. مثلا در بافتي مثل اصفهان تک‌دانه‌ها ديده مي‌شود اما بافت منسجمي مثل يزد کمتر در جايي ديده مي‌شود.»
 
خباززاده در ادامه گفت: «وقتي نام شهر يزد برده مي‌شود و از مردمان آن مي‌گويند به اصيل بودن آن‌ها اشاره مي‌شود. وقتي گفته مي‌‌شود که اين مردم سخت کوش هستند ريشه در سابقه فرهنگ و تمدن آن‌ها در گذشته دارد. گذشتگان ما خوب عمل کردند که اين اسم تا امروز حفظ شده و به نظر من به عنوان يک عضو شوراي شهر بايد حافظ آن ميراث گذشتگان باشيم.»
 
وي افزود: «حاشيه‌هايي که امروز اطراف يزد ديده مي‌شود براي اين شهر زشت و بد است. اما هنگامي که وارد بافت مي‌شويد هارموني زندگي را در خشت خشت آن احساس مي‌کنيد. من هر هفته سعي مي‌کنم در بافت بروم و احساس مي‌کنم که کاهگل‌هاي آن با آدم حرف مي‌زند. به هميت علت مسئولان کشوري بايد بيشتر روي آن سرمايه‌گذاري کنند.»
 
يکي از مشکلات بافت تاريخي يزد، به خدمات‌رساني آن مربوط مي‌شود. مردم نسبت به خدماتي که در بافت ارائه مي‌شود راضي نيستند و به همين علت دست به تخريب و ساخت و ساز مي‌زنند.
 
خباززاده دراين‌باره گفت: «ما در شواري شهر سيستم‌هاي ايمني و خدماتي مختلفي مثل آتشنشاني ديده‌ايم که براي آن برنامه‌ريزي هم کرديم. اين برنامه‌ريزي‌ها براي رفاح شهروندان در بافت تاريخي است. اما متاسفانه مردم دوست دارند به جاهاي جديد بروند و همين امر باعث تخريب بافت مي‌شود.»
 
خباززاده افزود: «ما در شوراي سوم راهکارهايي را براي نگه داشتن مردم در بافت ديده‌ايم. براي مثال اگر ساختمان يا زمين رها شده‌اي در بافت است، مالک آن از تخفيف ويژه ساخت و ساز بهره‌مند مي‌شود و مي‌تواند خانه‌اش را با معماري منطبق بر بافت تاريخي بسازند. تا کنون هزينه بسيار زيادي در معابر بافت و نماسازي به سبک قديم داشتيم. شواري اسلامي با رسيدگي کردن به بافت تاريخي قصد بازگرداندن مردم براي سکونت در اين محدوده شهر را دارد.»

يک عضو شوراي شهر يزد: دو سوم بافت تاريخي بايد صاف شود

حالي که هنوز بحث‌هاي زيادي درباره چگونگي حفظ بافت تاريخي يزد و جلوگيري از تخريب‌هاي اخير در اين شهر مطرح بوده يکي از اعضاي شواري شهر يزد از تخريب و صاف کردن بافت تاريخي مي‌گويد. اين عضو شواري شهر معتقد است که دو سوم (يعني بيشتر بافت تاريخي) را بايد صاف کرد و از نو ساخت.  


 
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ يک مهندس سازه و عضو شوراي اسلامي شهر يزد با تاکيد بر فرسوده بودن بافت تاريخي اين شهر گفت که بايد دو سوم آن را صاف کرده و از نو ساخت و ساز کرد.
 
«محمدرضا کوچک‌زاده»، عضو شوراي اسلامي شهر يزد در گفتگو با خبرنگار CHN گفت: «بافت تاريخي بايد پيرايش شود. بايد دو سوم آن را صاف کرده، تجميع کنند و طرح متناسب با بافت را اجرا کنند. اجراي اين طرح با سازه مقاوم در برابر زلزله و احيانا استفاده از آن معماري قديم خواهد بود. در کنار اين موضوع ميراث فرهنگي مي‌تواند آن بخش از بافت که خانه‌هاي با ارزشي دارد را با يک فکر اساسي درست کند.»
 
وي در ادامه گفت: «در حال حاضر مردم در اين‌جا زندگي نمي‌کنند و افغاني‌ها جاي آن‌ها را گرفته‌اند. مردم ديگر حاضر نيستند در اين خانه‌ها بشينند و نمي‌شود آن‌ها را به زور در اين محله‌ها نگه داشت. هر کس که متولي اين بافت تاريخي است، بخرد و خودش آن را تبديل به موزه کند. کاري به مردم نداشته باشيد.»
 
بافت تاريخي يزد به عنوان بزرگترين بافت خشتي دنيا و اولين شهر خشت خام جهان و دست نخورده‌ترين بافت تاريخي کشور به شماره 15000 در سال 1384 به ثبت آثار ملي رسيد
 
مقدمات ومستند سازي بافت تاريخي طي 32 پروژه مطالعاتي وباستان شناختي در پايگاه ميراث فرهنگي شهر تاريخي يزد انجام گرفت و عرصه و حريم اين بافت با 743 هکتار عرصه به ثبت رسيد.
 
کوچک‌زاده در ادامه صحبت‌هاي خود تاکيد کرد: «من هرگز حاضر نيستم در اين خانه‌ها زندگي کنم تا بچه‌ام کنار بچه افغاني بزرگ شود. هيچ کس ديگري هم حاضر نيست. حرف‌هاي تئوري نبايد زده شود. بيشتر اين بافت ارزشي ندارد. آن‌هايي که ارزش دارد را بخرند و به عنوان موزه حفظ شود، نه اين‌که از کيسه خليفه ببخشند.»
 
کوچک‌زاده با بيان اين موضوع که انسان مهم‌تر از بافت تاريخي است گفت: « انسان مهم است نه بافت. از نظر مذهبي هم انسان بالاتر از بافت است. حديث داريم که آبروي مومن از کعبه بالاتر است. ميراث فرهنگي تا آنجايي ارزش دارد که به شرف انسان برخورد نکند.»
 
کوچک‌زاده در حالي بر گفته‌هاي خود تاکيد مي‌کند که کارشناسان سازمان ميراث فرهنگي به فکر چاره‌اي براي مرمت بافت تاريخي يزد هستند.
 
کوچک‌زاده با انتقاد از مرمت بافت تاريخي مي‌گويد: «اصلا روش برخورد با بافت تارخي غلط است. يا آقايان خيلي رمانتيک هستند و يا اين‌که فکرشان غلط است. اين را به شما بگويم که بنده متخصص سازه هستم و امکان اين‌که اين مخروبه‌ها را بتوان در مقابل زلزله مقاوم سازي کرد محال است. من حاضرم در هر محکمه‌اي اين موضوع را بگويم و جواب بدهم. براي اين‌که جسم اين سازه‌ها از خشت بوده و خشت‌ها هم پوک شده است. اين آثار در عمق آسيب ديده‌اند و هرچقدر براي اين آثار هزينه شود از بين مي‌رود. زيرا فقط بزک کردن بنا است.»
 
وي در ادامه گفت: «در حال حاضر روي اين خشت‌ها را کمي کاهگل مي‌مالند و چند سال بعد دوباره ترک‌ها ظاهر مي‌شود. سازمان نظام مهندسي يک خانه در بافت تاريخي به عنوان دفتر گرفت و خيلي هم آن را لوکس مرمت کردند، اما چندسالي نگذشت که ترک‌ها ظاهر شد.»
 
کوچک‌زاده با بيان اين موضوع که رفت‌ و آمد در بافت تاريخي مشکلاتي دارد مي‌گويد: «در بافت کوچه‌اي وجود دارد که با پنج پيچ عرض يک متر و نيم دارد. حالا سئوال اين‌جاست که آمبولانس چطور وارد اين کوچه‌ها شود؟ حرف‌هاي تئوري کشکي نبايد زده شود. هيچ راه‌کاري براي اين بافت وجود ندارد. هر‌ کسي که اين تئوري‌ها را مي‌دهد خودش بيايد و شش ماه در اين بافت زندگي کند. اونوقت بايد حرف بزند.»
 
وي در ادامه مي‌گويد: «مدت‌ها پيش در استانداري بعضي آقاياني که از تهران آمده بودند شروع به گفتن مدح و سناي بافت تاريخي کردند. جلسه که تمام شد، يکي از مسئولان يزدي گفت که مي‌دانيد چرا اين آقايان انقدر تعريف کردند؟ براي اين‌که بعداز ظهر با هواپيما بر مي‌گردند به تهران. اما اگر اين‌جا باشند و بروند در اين مخروبه‌ها زندگي کنند، هرگز زير بار نمي‌روند.
 
وي در پايان گفت: «ساخت معماري قديم در بافت تاريخي هزينه بر است اما چاره‌اي نيست و مردم هم نبايد اين‌کار را بکنند. دولت بايد اين‌کار را انجام بدهد. دولت مي‌خواهد پز بافت تاريخي را بدهد و بايد خودش هم هزينه کند. مردم به دنبال يک جاي امن مي‌گردند و نمي‌خواهند بچه‌شان کنار افغاني بزرگ شود.»


نظر شما در مورد اين خبر؟