تبریک روز بزرگداشت پدر ادب فارسی فردوسی
25 اردیبهشت روز بزرگداشت فرزانه جهان هستی فردوسی بی همتا و بی همانند تاریخ ایران را به همه آزادگان و پارسی گویان شادباش می گوئیم.
روابط عمومی انجمن دوستداران و حافظان خشت خام
25 اردیبهشت روز بزرگداشت فرزانه جهان هستی فردوسی بی همتا و بی همانند تاریخ ایران را به همه آزادگان و پارسی گویان شادباش می گوئیم.
روابط عمومی انجمن دوستداران و حافظان خشت خام
به گزارش روابط عمومی انجمن دوستداران و حافظان خشت خام- همزمان با یکشنبه 25 اردیبهشت ماه روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی از سوی انجمن شاهنامه یزد با همکاری انجمن دوستداران وحافظان خشت خام در محل رستوران شاهنامه برگزار می شود.

فرهنگ دوستان و علاقمندان جهت هماهنگی وحضور در برنامه می توانند با شماره 09373170055 هماهنگی نمایند.
در حاليکه نيروي انتظامي استان يزد از کشف يک شي 3 هزار ساله در عمليات انهدام يک باند قاچاق مواد مخدر و عتيقه خبر داده، اما برخي شنيدهها از تقلبي بودن اثر مکشوفه دلالت دارد. چنانکه رئيس سازمان ميراثفرهنگي يزد هم از محرز نبودن قدمت و اصالت شي يافت شده خبر ميدهد.
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ با اعلام کشف شي 3 هزارساله توسط نيروي انتظامي استان يزد و انتشار اخبار توسط اين ارگان هنوز قدمت و اصالت اين شي مشخص نشده است. به گفته بهرام رضايي رئيس سازمان ميراث فرهنگي استان يزد کارشناسان و باستانشناسان در مرحله مطالعات و بررسي شي يافت شده هستند و هنوز گزارشي از قدمت و اصالت آن دريافت نشده است.
بهرام رضايي رئيس سازمان ميراث فرهنگي يزد با اعلام اينکه اصالت و تقلبي بودن تنديس گاو 3 هزار ساله محرز نيست CHN گفت: هنوز اصالت و تقلبي بودن شي مذکور مشخص نشده است به طوري که همکاران درحوزه باستان شناسي درحال مطالعه و تکميل پرونده هستند به طوري که در تاييد اصالت اين اثر نيازمند پژوهش هاي دقيق هستيم. اما همچنان هيچ گزارشي مبني بر اصالت و تقلبي بودن اين اثر گزارش داده نشده است.
وي درپاسخ به اين پرسش که نيروي انتظامي بر چه اساس و کدام سابقه کارشناسي خبر از قدمت شي 3هزار ساله مي دهد افزود: ما نمي دانيم برچه اساسي اين خبر اعلام شده و بهتر است نيروي انتظامي پاسخگو باشد اما کارشناسان ميراث فرهنگي در حال مطالعه هستندو صحت و سقم اصالت و تقلبي بودن اين اثر هنوز مشخص نشده است.
اين درحالي است که به گزارش پايگاه اطلاع رساني پليس يزد، پليس اين استان در عمليات بازدداشت فروشندگان مواد مخدر و عتيقه، شياي باستاني به شكل گاو كه با خط ميخي روي آن حكاكي شده و قدمت آن به 3 هزار سال مي رسد را به همراه مقاديري هروئين و شيشه و يكدستگاه ماهواه كشف کرده است.

روابط عمومی انجمن دوستداران و حافظان خشت خام: با توجه به پیگیریهای صورت گرفت قدمت شی بدست آمده از سوی کارشناسان میراث فرهنگی تائید نشده و بدلی می باشد.
یزد - خبرگزاری مهر: نام ترمه از سالیان دور با نام یزد عجین شده و ترمه بافی از صنایع دستی اصیل یزد و ترمه سوغات ارزشمند این دیار به شمار می رود اما مدتی است که با ورود ترمه های پاکستانی به بازار رقابت ترمه یزد در معرض تهدید قرار گرفته است.
به گزارش خبرنگار مهر در یزد، استان یزد شاید به لحاظ تنوع در تولید صنایع دستی و خلاقیت هنرمندان این رشته از استان های صاحب نام کشور و در برخی موارد حتی دنیا باشد اما به دلایل مختلف، بسیاری از هنرهای بومی این استان به سمت صنعتی شدن و از دست دادن اصالت خود پیش می روند.
بیشتر صنایع دستی استان یزد به دلیل سابقه طولانی این استان در صنعت نساجی، از رشته های این صنعت منشعب شده و در واقع پارچه بافی یزد یا همان شعربافی به چند رشته مختلف تقسیم می شود که از جمله آنها می توان به دارایی بافی، احرامی بافی، ترمه بافی و ... اشاره کرد که هر یک از این بافته ها از نظر نوع و روش بافت همچنین دستگاه بافندگی، نقش ها و طرح ها و موارد مصرف با یکدیگر تفاوت دارند.

این روزها در شهری که در گذشته نه چندان دور ده ها کارگاه ترمه بافی در گوشه کنار آن وجود داشت، دیگر اثری از ترمه بافی دستی نیست.
جوانان اشتیاقی به فراگیری ترمه بافی یزدی نشان نمی دهند
بسیاری از اساتید این هنر اصیل و زیبای ایرانی معتقدند؛ بافت این پارچه با دست بسیار سخت است و جوانان این روزها به دلیل بیحوصلگی، اشتیاق کمتری به فراگیری این هنر نشان داده اند و ترمه دستی که روزگاری زینت بخش لباس های اصیل ایرانی، خانهها و سفره های نمادین بوده امروز جای خود را به ترمه ماشینی داده است.
بی اشتیاقی جوانان به ترمه بافی از طرفی، نبود بازار فروش از سویی و عدم حمایت لازم از سوی سازمان های مرتبط از سوی دیگر سبب شد، کارگاه های ترمه بافی یک به یک تعطیل شوند این در حالی است که ترمه هنوز در میان برخی ایرانیان و برخی علاقمندان به فرهنگ ایرانی در کشورهای اروپایی جایگاه ویژه ای دارد و تمام توریست هایی که به این استان سفر می کنند حتما رهاوردی از این هنر اصیل با خود برمی گیرند.
ورود ترمه های پاکستانی به بازار از یک سو و افزایش ترمه ماشینی از سوی دیگر سبب شده تا ترمه دستباف و اصیل یزدی مشتریان خود را از دست بدهد و کارگاه های ترمه بافی یک به یک به تعطیلی کشانده شوند.
آنچه بیش از همه چیز به ترمه دستی ضربه وارد کرده، ورود ترمه های پاکستانی به بازار رقابتی و سپس ترمه ماشینی است زیرا ارزانی آنها نسبت به ترمه دستباف و اصیل یزدی، مشتریان بیشتری را به سوی خود جلب کرده است.
هرچند که ترمه ماشینی رنگ و جلا و اصالت ترمه دستبافت را ندارد اما عده ای که هنوز جایگاه صنایع دستی برای آنها روشن نشده است، ترجیح می دهند اگر قرار است از ترمه استفاده کنند، به جای ترمه دستباف ترمه ارزان تری را خریداری کنند.
ترمه های پاکستانی نیز علاوه بر اینکه قیمت نسبتا ارزانتری نسبت به ترمه های دستباف یزدی دارند، به دلیل آراسته شدن به سرمه و ملیله بازار فروش بیشتری را برای خود ایجاد کرده اند.
اولیا: برای واردات ترمه پاکستان باید چاره اندیشی شود
نماینده مردم یزد و صدوق در مجلس در مورد ورود ترمه های پاکستانی به بازار یزد اظهار داشت: به تازگی شنیده شده که ترمه های پاکستانی وارد بازار یزد شده و سهم قابل توجه و تاملی را نیز از بازار این پارچه نفیس به خود اختصاص داده است که برای این مشکل باید چاره اندیشی شود.

علی اکبر اولیا ترمه از دیرباز از صنایع دستی و اصیل و از تولیدات منحصر به فرد استان یزد بوده است و اکنون با ورود ترمه های پاکستانی باید راهکارهای مقابله با این گونه واردات تدوین شود.
وی افزود: پتانسیل بازار یزد به گونه ایست که باید در حوزه جنوب شرق کشور حرف اول را بزند و حتی بتواند بازار تهران را نیز تغذیه کند اما متاسفانه مشاهده می شود که تولیدات انحصاری بازار یزد نظیر ترمه و حتی بسیاری از محصولات دیگر نیز تحت تاثیر واردات قرار گرفته است.
نماینده مردم یزد و صدوق: بی توجهی به حضور در نمایشگاه های داخلی و خارجی، تولید انبوه و تکنولوژی جدید سبب کسادی بازار ترمه یزد شده است.
اولیا با بیان اینکه باید به مسائل جدید اعم از حضور در نمایشگاه های داخلی و خارجی، تولید انبوه و تکنولوژی جدید تولید کالاها نیز توجه داشت، عنوان کرد: عدم توجه به این بخش سبب ورود برخی کالاها می شود که کسادی بازار داخلی را به دنبال دارد.
معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی استان یزد نیز در این زمینه اظهار داشت: در حال حاضر ترمه بافی در سطح استان یزد به صورت ماشینی انجام شده و فقط طراحی آن به صورت دستی انجام می شود از این رو است که به تدریج ترمه بافی از جرگه صنایع دستی خارج می شود.
محمد بهشتی نژاد عنوان کرد: بافت ترمه دستی کار مشکلی است و این روزها کمتر جوانی به یادگیری آن رغبت نشان می دهد از طرفی بازدهی این هنر نیز بسیار کم است به نحوی که در ترمه بافی دستی هر فرد ممکن است 20 تا 30 سانت بافت انجام دهد در حالی که در ترمه بافی ماشینی با صرف همین مدت زمان، حدود 20 تا 30 متر بافت انجام می شود.
هم اکنون تنها طراحی و نقشه کشی ترمه به صورت دستی انجام می شود
وی همچنین با انتقاد از برخی طرح های به کار گرفته شده در ترمه بافی های ماشینی یادآور شد: "بته جقه" دست مایه اصلی طراحی این هنر اصیل ایرانی و بومی یزد است در حالی که بسیاری از کارگاه های ترمه بافی ماشینی به طرحهای منتسب به "لیلی و مجنون" روی آورده اند.
یک استاد ترمه بافی دستی:
نقشه های جدید ترمه نمی تواند لیلی و مجنون ایرانی باشد و به طور قطع الهام گرفته از طرح های فرانسوی است.
یکی از اساتید ترمه بافی یزد نیز در خصوص طرح های ترمه ماشینی بیان داشت: هر چند طرح هایی نظیر لیلی و مجنون نیز از طرح های اصیل ایرانی هستند اما نقشه هایی که امروز از لیلی و مجنون در پشتی ها و ترمه ها مشاهده می شود، نمی تواند لیلی و مجنون ایرانی باشد و به طور قطع الهام گرفته از طرح های فرانسوی است.
با این اوصاف تغییر نقشه و طرح و رنگ و تغییر هنری اصیل از سنتی به ماشینی به طور قطع ارزش هنر را کاهش می دهد هر چند که این امر سبب افزایش مشتریان در بازارهای داخلی و خارجی شود.
ورود ترمه های ماشینی و ترمه های پاکستانی در بازار تا حدی طبیعی به نظر می رسد اما وجود این ترمه ها در نمایشگاه های صنایع دستی که از سوی سازمان میراث فرهنگی در ایام مختلف سال به ویژه ایام نوروز در نقاط مختلف شهر برگزار می شود، سئوال برانگیز است.
عرضه ترمه های پاکستانی در نمایشگاه های صنایع سئوال برانگیز است
به نظر می رسد هنر اصیل ترمه بافی و سایر صنایع دستی یزد که از صنعت نساجی منشعب شده اند، نیازمند توجه بیشتر باشند.
البته معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی استان یزد از احیای هنر ترمه بافی خبر داده است.
معاون صنایع دستی میراث فرهنگی یزد:
ترمه بافی یزد پس از 30 سال با همکاری سید ولی هاشمیه از بافندگان پرسابقه ترمه را راه اندازی دستگاه ترمه بافی در کارگاه وی احیا می شود.
محمد بهشتی نژاد در این زمینه بیان داشت: ترمه بافی دستی به عنوان یکی از اصیلترین هنرهای ایرانی در استان یزد پس از 30 سال احیا می شود.
وی خاطرنشان کرد: این اقدام ارزشمند با همکاری "سید ولی هاشمیه" از بافندگان هنرمند و پرسابقه این صنعت انجام می شود.
بهشتی نژاد افزود: احیای ترمه بافی دستی با هدف حفظ، احیا و توسعه رشتههای صنایع دستی منسوخ شده در استان یزد صورت گرفته است.
وی خاطرنشان کرد: احیای این صنایع دستی ارزشمند با راه اندازی دستگاه ترمه بافی دستی در کارگاه بافنده قدیمی ترمه صورت گرفت.

بهشتی نژاد با اشاره به پیشینه هنر ترمه بافی در استان یزد بیان داشت: صنعت ترمه بافی قبل از ورود پارچه ها و منسوجات کارخانه های ماشینی غرب به ایران از رونق چشمگیری برخوردار بوده است اما با ورود پارچه های متنوع و الوان، این هنر صنعت به تدریج رونق خود را از دست داد.
ترمه تا چند سال پیش یکی از رشته های منسوخ شده به شمار می رفت
وی عنوان کرد: ظهور دستگاه های پارچه بافی، کارخانه های ماشینی و ارزانتر شدن قیمت پارچه ها از دیگر عوامل فراموشی ترمه شد به نحوی که تا چند سال گذشته یکی از رشته های کاملا منسوخ شده به شمار می رفت.
بهشتی نژاد اظهار امیدواری کرد: با برنامه ریزی های انجام شده در این زمینه به زودی شامل رونق دوباره ترمه بافی دستی در استان یزد باشیم.
---------------------
گزارش: نیره شفیعی پور
به گزارش خبرنگار اجتماعی برنا، در حالی كه محل دفتر و سخنرانی رهبری فرزانه انقلاب از زیلو دستاورد هنر مردان و زنان ایرانی اهل میبد مفروش شده است زیلوهای موزه این شهر در سایه بی توجهی مسوولان اداره كل میراث فرهنگی – صنایع دستی و گردشگری یزد از بین می روند.


براساس این گزارش زیلوهای چند هزار ساله كه دستاوردهای ارزشمند و تاریخی مردان و زنان ایرانی است امروز بدون هیچ محفظه ای به امان خدا رها شده اند و در ایام شلوغ و نوروز در اوج بی تفاوتی مسوولان، كودكان روی زیلوها غلط می زنند و کار به جایی رسیده است که به گفته شاهدان عینی كهنه بچه هم روی این زیلوها كه زمانی جایگاه پای عزاداران سیدالشهداء در مساجد و حسینیه ها در طول تاریخ بوده، عوض می شود.


گفتنی است؛ زیلو قدیمی ترین صنایع دستی میبد است كه تا چند سال صدها خانوار از محل آن امرار معاش می كردند. اگرچه بیشتر مردم فرقی بین گلیم و زیلو قائل نیستند، اما این دو دست بافته هم از نظر مواد خام مصرفی و هم از لحاظ نوع بافت با هم فرق دارند. زیلو با زندگی جامعه كشاورزی و روستایی سازگاری دارد، زیرا تار و پود آن از پنبه است و گلیم با معیشت دامداری و شیوه تولید عشایر متناسب است. مصالح گلیم بیشتر از پشم است و مناسب برای مناطق سردسیر و مصالح زیلو از نخ پنبه ای و مناسب برای مناطق گرمسیر است.
منبع خبر در خبرگزاری برنا: http://www.bornanews.com/Pages/News-42551.aspx
همزمان با روز ملي خليج فارس صادر شد
به نام خداوند جان و خرد
در تاريخ ديرپاي ايران، سرزمین بحرین هميشه پایگاه جنبشهای رهاییبخش و حقطلبانه بوده و صحنههای باشکوهی از نبردهای میهنی، از جنبش ابوسعید گناوهای (سدهي سوم هجری) تا خیزش علیه استعمار پرتغالیها (سدهي دهم هجری)، را شاهد بوده است. اما دویست سال است که، در پي تضعيف و تجزيهي ايران، این سرزمین در معرض یورش مشترک قدرتهاي استعماري بیگانه و خودكامگان دستنشاندهي منطقه قرار گرفته است. در این مدت جنبشهایی در بحرین شکل گرفت که هر چند همگی به ظاهر سرکوب شدهاند اما بهسان شعلهای زیر خاکستر بازماندند، به گونهای که تجزیهي برنامهریزیشدهي بحرین از ایران در چهل سال پیش و جدا ساختن باشندگانِ بحرين از سرزمين مادري هم نتوانست مانع تلاشِ آنان برای دستیابی به آرمانهایشان شود. با وجود سیاستهای مستمر ایرانستیزانه و حتي ضد بشری حکومت آلخلیفه، هنوز - بر پایهي آمارهاي رسمي - دهها هزار نفر از مردم بحرین تابعیت ایرانی خود را نگاه داشته و عدهای بیشتر نیز، هویت و نشان ایرانی دارند و همچون هر آزادهای در جهان خواستار احقاق حقوق اولیهي خود، از جمله مشارکت در تصمیمگیریها، هستند.
ما امضاکنندگان این بیانیه، به نام اصول حقهي آزادی، انسانیت و عدالت – مستند به منشور ملل متحد و اعلاميهي جهاني حقوق بشر – ضمن دفاع از قيام اخير مردم آزادهي بحرین خواستار بهرهمندی آنان از حقوق شهروندیشان هستیم. ما بر این باوریم که مردم بحرین باید برای حاكميت بر سرنوشت خود و رفع تبعیض تصمیمگیری کرده و به صورت پیگیرانه در ادارهي امور خود مشارکت داشته باشند و تأکید داریم بایستی سیاست سركوب و خشونت علیه مردم بحرین، اعم از شيعه و سني، متوقف گردد. ما تلاش برای تغییر بافت جمعیتی بحرین، تجاوز آلسعود و اشغال نامشروع این سرزمین، سیاست سرکوبگرانه و میهنفروشانهي آلخلیفه و بیتوجهی توأم با رضایت دولتمردان و رسانههاي غربي را محکوم کرده و از ملت ایران میخواهیم که نسبت به این موضوع حساس بوده و به نام انسانیت و ايران از حقوق شهروندی مردم بحرین حمایت کنند.
كساني كه تا اكنون بيانيه را تأييد كردهاند (به ترتیب الفبا):
بهاره آروین (دانشجوی دکترای علوم سیاسی - دانشگاه تهران)، بهنام آریان فرید (فعال فرهنگی – مشهد)، محمد آقاعليخاني، حسين آقاعليخاني، شهرام اباذري، آزاده احساني (دانشجوی دكتراي ایرانشناسی دانشگاه کنکوردیا - كانادا)، حمید احمدی (عضو هيأت علمی دانشگاه تهران)، عباس احمدی (دکتری جغرافیای سیاسی – تربیت مدرس)، علی اشرفنظری (عضو هيأت علمی دانشگاه تهران)، پيمان اسدزاده (دانشجوی ارشد علوم سیاسی- دانشگاه تهران)، توحید افضلی (کارشناس ارشد روابط بینالملل - دانشکده روابط بینالملل وزارت خارجه)، هومن اسکندری، عليرضا افشاري (روزنامهنگار)، روحاله اکرمی (دانشجوی دکتری حقوق جزا و جرمشناسی)، محسن انصاري، مهدی الیاسی (روزنامهنگار)، حمیدرضا بابایی (دانشجوی دکتری توسعه اجتماعی دانشگاه پوترا)، مينا بابايي (کارشناس ارشد مدیریت توسعه- دانشگاه تهران)، بخشعلی بایراملو (کارشناس ارشد علوم سیاسی - دانشگاه آزاد اسلامی)، عارف برخورداری (دانشجوی دکتری علوم سیاسی - دانشگاه تهران)، مجتبی برزويي (دانشجوی دکتری تاریخ اسلامی – دانشگاه تربیت مدرس)، محمد بقایی (اقبالشناس و نویسنده)، تيرداد بنكدار (کارشناس ارشد علوم سیاسی- دانشگاه تهران)، محمد بهادری جهرمی (دانشجوی دکتری حقوق عمومی دانشگاه تهران)، بهروز بهزادی (نویسنده و روزنامهنگار)، مجید بهستانی (دانشجوی دکتری دانشگاه تهران)، سعید بهمن پور، دکتر رشا بهمن پور (رئیس مرکز اسلامی لندن)، محمدعلي بهمنيقاجار (کارشناس ارشد حقوق بشر - دانشگاه تهران و پژوهشگر تاريخ)، كاوه بيات (نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر)، روزبه پارساپور (مدير تارنماي مركز پژوهشهاي خليج فارس)، سامره پاریاب (کارشناس ارشد حقوق بشر، صلح و امنیت - دانشکده صلح و روابط بینالملل وزارت خارجه)، محمدعلی پرقو (عضو هيأت علمی دانشگاه تبریز)، شاهين پهنادايان (عضو هيأت علمی دانشگاه آزاد کرج)، منوچهر پيشوا، حمیدرضا پیغمبری (دانشجوی دکتری تاریخ – دانشگاه تهران)، محمود توكلي (پزشك و پژوهشگر)، ماندانا تیشه یار (دکترای روابط بین الملل – دانشگاه جواهر لعل نهرو)، ابراهيم ثقفيفر (عضو هيأت علمی دانشگاه امام حسین)، مريم جفرودي (روزنامهنگار)، کورش جنتی (روزنامهنگار)، صادق جوكار (دانشجوی دکتری روابط بین الملل)، سعید حاجیناصری (عضو هيأت علمی دانشگاه تهران)، سیدمهدی حسینی (دکتری تاریخ دانشگاه تهران)، لیلا حسینیان (عضو هيأت علمی دانشگاه پیام نور مشکینشهر)، کامروز خسروي (دکتری تاریخ- دانشگاه آزاد)، محمدرضا خوبروي پاک (حقوق دتان و پژوهشگر) ، علیرضا خوشنویس (کارشناس ارشد سینما - دانشگاه تهران)، داوود دشتباني (دانشجوی ارشد تاریخ- دانشگاه تهران)، آرش ذوالقدر (روانشناس)، محمدرضا ربانی (کارشناس ارشد علوم سیاسی و روزنامهنگار)، محمدعلي رحيميدادگر (کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه- دانشگاه آزاد)، مسعود رضايي، سياوش رهايي (وكيل دادگستري)، محمد رسولي (وكيل دادگستري)، امیرحسین زمردیان (دانشجوی دکترای دانشگاه پوترا)، زاگرس زند (ايرانپژوه)، منصور ساعي (پژوهشگر ارتباطات و مدرس دانشگاه)، كاووس سيدامامي (عضو هيأت علمی دانشگاه امام صادق)، سالار سیفالدینی (روزنامهنگار)، شاهين سپنتا (نويسنده و روزنامهنگار)، حسین سلیمی (عضو هيأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی - پژوهشگر و کارشناس روابط بینالملل)، وحيد شريعتزاده، مهدي شمسايي (فعال فرهنگي و دانشجوي رشته حقوق)، محمد طاهريخسروشاهي (کارشناس ارشد ادبیات و زبان فارسی- دانشگاه تبریز)، سینا صابریان (کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی)، علیرضا صادقی (دبیر انجمن خشت خام یزد)، ويدا صارمي (مدير ماهنامهي خواندني)، بهرنگ صديقي (دكتري جامعه شناسي - عضو هيات علمي دانشگاه)، مسعود صفاريان، كاميار عابدي (پژوهشگر و منتقد ادبي)، ابراهيم عبداللهزاده (كارشناس ارتباطات و فعال فرهنگي)، عطاالله عبدي (دکتری جغرافیای سیاسی – تربیت مدرس)، مهدی عطاران (پژوهشگر و کارشناس ارشد علوم سیاسی - دانشگاه تهران)، محمدرضا عظیمی (کارشناس ارشد حقوق بشر، وکیل پایه یک دادگستری)، عقاب علياحمدي (روزنامهنگار)، علی علیبابایی (دانشجوی دکتری تاریخ - دانشگاه تهران)، کورش علیرضایی (کارشناس ارشد شهرسازی - دانشگاه تهران)، سلمان عمرانی (دکترای حقوق جزا - دانشگاه تربیت مدرس)، ابوالقاسم غلامحيدر (مدير خانهي جوان شوشتر)، حبيبالله فاضلي (دانشجوی دکتری علوم سیاسی- دانشگاه تهران)، محمد فتحی (دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بینالملل – دانشگاه علوم اسلامی رضوی)، محمد فتحی )کارشناس ارشد حقوق بینالملل – دانشگاه مشهد)، روحاله فتن (کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای از دانشکده وزارت خارجه)، علي فرهمندي (خبرنگار)، نوبان فشندی (دکترای حقوق بین الملل – دانشگاه شهید بهشتی)، سیدمهدی فقیه (پژوهشگر و کارشناس ارشد علوم سیاسی- دانشگاه تهران)، اكبر فهيمي، سورنا فیروزی (کارشناس ارشد ژنتیک و پژوهشگر تاریخ)، سعيد فيروزي، محسن قاسمی (دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی- شهید بهشتی)، محسن قاسميشاد (مدير تارنماي ايرانبوم)، مرواريد قديري، علي قربانپور (دكتراي علوم سياسي – دانشگاه تهران)، حامد کاظمزاده (کارشناس ارشد مطالعات قفقاز و آسیای میانه - دانشگاه تهران)، حجت كاظمي (دانشجوي دكتري علوم سياسي دانشگاه تهران)، مراد كاوياني (عضو هيأت علمی دانشگاه تربیت معلم)، جهانگير كرمي (عضو هيأت علمی دانشگاه تهران)، حجت كلاشي (کارشناس ارشد علوم سیاسی- علوم تحقیقات)، الهه کولایی (عضو هيأت علمی دانشگاه تهران)، کاظم کوهی (دکترای حقوق جزا - تربیت مدرس)، مجتبي گهستوني (روزنامهنگار)، پيروز مجتهدزاده (عضو هيأت علمی دانشگاه تربیت مدرس)، شهلا محلاتي، جلال محمدي (نویسنده و روزنامهنگار- تبریز )، محمدتقي محمدي، امین محمودی (دبیر کانون بیستون)، سارا مذهبی (دکترای علوم سیاسی - دانشگاه تهران)، عبدالله مرادعليبيگي (مديرمسئول انتشارات سمرقند)، فهیم مصطفیزاده (دانشجویی دکتری حقوق جزا و جرمشناسی- دانشگاه آزاد)، مجتبی مقصودی (نويسنده و پژوهشگر)، سيدمحمد موسوي (عضو هيأت علمی دانشگاه پیام نور بیلهسوار)، فيروز منصوري (پژوهشگر تاريخ)، ياسر موحدفرد (دبيركل بنياد فردوسي)، ميثم موحدفرد (دبير انجمن پاسداشت مفاخر)، الهه معروضي (پزشك)، محسن مردعلی (کارشناس ارشد مدیریت- دانشگاه تهران)، منصور منافی (کارشناس ارشد حقوق بین الملل از دانشگاه تهران)، داوود میرمحمدی (دکترای جامعه شناسی، نویسنده و پژوهشگر)، عليرضا هاديان (دانشجوي كارشناسي ارشد حقوق بينالملل – دانشگاه اصفهان)، ناصر همرنگ (نویسنده و روزنامهنگار - اردبیل)، احسان هوشمند (نویسنده و پژوهشگر)، رضا نصيريحامد (دانشجوي دكتراي علوم سياسي دانشگاه تهران)، مهرنوش نجفيراغب (كارشناس ارشد حقوق بينالملل و وكيل دادگستري)، فرهاد نوایی پاطاوه (دانشجوی دکتری دانشگاه شهررضا)، نورینیا حسین (عضو هيأت علمي جهاددانشگاهي)، رحيم نيكبخت (عضو هيأت علمی دانشگاه تبریز)، احمد نقیبزاده (عضو هيأت علمی دانشگاه تهران)، مريم نظامي (دانشجوي دكتري مطالعات منطقه اي دانشگاه تهران)، رضا نیکپور (دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران)
با اينکه زيلو يکي از دستبافتههاي اصيل ميبد به شمار رفته و قدمت زيلوي مسجد جامع ميبد به سال 808 قمري باز ميگردد. اما موزه ميبد با برخورداري از زيلوهايي با قدمت بيش از 500 سال، از شرايط و امکانات مجهز براي حفظ زيلوها بيبهره است. به طوريکه هم اکنون اين زيلوها بدون محفظه رها شدهاند.
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه صنايع دستي ـ با اينکه زيلو يکي از دستبافته هاي اصيل ميبد به شمار ميرود و قديميترين زيلوي ميبد در مسجد جامع به سال 808 برمي گردد اما موزه ميبد از شرايط و امکانات مجهز براي حفظ زيلوها بيبهره است. به طوري که زيلوهاي موزه ميبد بدون محفظه اي رها شده و در ايامي که تعداد بازديد کنندهها افزايش پيدا مي کند با بي توجهي هرچه تمامتر تبديل به زيراندازهاي مناسبي مي شود تا کودکان روي آن غلت بخورند.
به گزارش CHN؛ گرچه از سابقه زيلو بافي در ميبد مدرك مستندي موجود نيست، اما بقايايي از قديمي ترين زيلوي بافت ميبد در مسجد جامع اين شهر وجود دارد كه تاريخ 808 قمري را نشان مي دهد. همچنين زيلو قديمي ترين صنايع دستي ميبد محسوب مي شود كه تا چند سال پيش صدها خانوار از محل آن امرار معاش مي كردند. زيلو هرچند به ظاهر يك فرش نخي ساده است، اما بررسي فنون و تكنيك بافت آن نشان مي دهدكه غناي فرهنگي و فكر و انديشه باورشده اي در پس هر تار و پود آن نهفته است.
درحال حاضر نبود تجهيزات و حفاظت، زيلوهاي ميبد را تهديد ميکند. چنانکه در موزه ميبد برخي افراد بدليل نبود محفظه و بدون درنظرگرفتن ارزش و قدمت زيلوها فرزندانشان را رها کرده تا بر اين زيلوها غلت بزنند و بزرگسالان به جاي نشستن برصندلي روي زيلوها جا خوش کنند. امري که موزه ميبد را از موزه بودن خارج کرده و تنها کاربري انباري به آن بخشيده است. چرا که زيلوهايي که از قدمت بيشتري برخوردارند زير زيلوهاي جديد تر قرار گرفته و روز به روز پوسيده تر مي شوند.
علي شريف زاده صنعتگر اين رشته درخصوص آسيب هاي وارده توسط بازديدکنندگان به دليل نبود محفظه، به chn گفت: زيلوهايي که در موزه ميبد جاي گرفته است بسيار بزرگ و وسيع است و نمي توان داخل محفظه اي شيشه اي قرار داد اما با استفاده از نرده اي محافظ مي توان از آسيب هاي احتمالي جلوگيري کرد.
وي افزود: تعداد زيلوهاي 500 ساله که از مساجد مختلف جمع آوري شده بسيار فروان است به طوري که رسيدگي و حفاظت بيشتري را مي طلبد. درحال حاضر بسياري از پايه ها و کمدهاي تخته اي که 2 سال پيش تعبيه شده، موريانه خورده است که بايد هرچه سريعتر به حالت قبلي که فلزي بوده برگردد.
علي شريف زاده معتقد است تا زمانيکه قسمت زيرين زيلو نمناک نباشد و آب به آن نفوذ نکرده باشد براي زيلوها اتفاقي نمي افتد اما براي حفاظت اصولي نيازمند نصب حفاظ هاي شيشه اي است.
صنعت زيلو از قديمترين محصولات دست بافته اي است كه همراه ديگر دستبافته هاي نخي مثل كرباس و پلاس در مسجد حضور داشته است. تشابه زيلو با شئونات مادي و معنوي زندگي مردم ميبد اعم از نوع مسكن، معيشت و اعتقادات و باورها، گوياي اين نكته است كه ميبدي ها در شيوه بافت آن دخل و تصرفاتي نموده اند و نقش هاي زيادي را برآن افزوده اند .
زيلو در نقش و بافت شباهت زيادي به حصير، اولين دستبافته بشر دارد و مثل حصير يكي از موارد استفاده آن در مساجد و اماكن متبركه است. بنابرين مي توان احتمال داد كه زيلو بافي با مرحله تكميل حصير بافي است و يا بافندگان از اين صنعت الهام گرفته اند.
اين درحالي است که اكثر مردم از تفاوت گليم و زيلو بي خبر هستند، درواقع اين دو دستبافته از نظر مواد خام مصرفي و از لحاظ نوع بافت با هم فرق دارند. زيلو با زندگي جامعه كشاورزي و روستايي سازگاري دارد، زيرا تار و پود آن از پنبه است و گليم با معيشت دامداري و شيوه توليد عشاير متناسب است. مصالح گليم بيشتر از پشم است و مناسب براي مناطق سردسير و مصالح زيلو از نخ پنبه اي و مناسب براي مناطق گرمسير است.
به نقشۀ یزد نگاه میکنم و به دنبال جایی میگردم تا ساعتی را سپری کنم. یک عصر بهاری کویر که از گرمای ظهرش خبری نیست. موزۀ سکۀ حیدرزاده؛ جایی درست در دل بافت قدیم یزد. کوچههای کاهگلی را یکی یکی رد میکنم. ظاهراً دوستان یزدیام هیچ کدام نام این موزه را نشنیدهاند و نمیشناسند.

حدسم درست است؛ موزه در یک خانۀ باسازیشدۀ قدیمی است؛ خانهای به نام عرب زاده که از بناهای دورۀ قاجار است در محلۀ فهادان؛ جایی نزدیکی زندان اسکندر.
وارد خانه میشوم. از یک هشتی میگذرم و به یک حیاط میرسم با یک تالار گچبریشده با اشعار مذهبی واقعۀ کربلا و حوضی که پر از آب است. چند سرباز که مسئولیت حفاظت از موزه را به عهده دارند، در محوطه قدم میزنند. از جزوۀ موزه میدانم شخصی به نام حسین حیدرزاده آن را بنیاد کرده و زیر نظر میراث فرهنگی اداره میشود. او از حدود دهۀ ۱۳۳۰ شروع به جمعآوری سکهها کرده و بعد از تکمیل مجموعه آن را هفت سال پیش به موزه دادهاست.
سبک معماری همچون خانههای قدیمی است؛ ساختمان را دورتادور حیاط پنجدری و سه دری احاطه کردهاست. حیدرزاده از راه میرسد، اما انگار قبل از من یک نفر منتظر او بوده. یک جهانگرد است که فارسی را تقریباً نمیداند، اما با زحمت به حیدرزاده میفهماند که دوستی که در مسکو موزه دارد، گفتهاست به ایران که رفتی نزد حیدرزاده برو و از زحماتش تشکر کن. چهرۀ حیدزاده دیدنی است، وقتی متوجه جریان میشود. انگار خستگی این همه سال برای چند دقیقه از چهرهاش پاک میشود. جهانگرد خداحافظی میکند و میرود.
به همراه حیدرزاده وارد اولین سهدری میشوم. سکهها به تفکیک هر دوره قاب گرفته شده؛ قابهایی که شبیه طاقچه است. خود حیدرزاده ناراضی است که دورهها نظم تاریخی ندارد. در هر قاب حدود ۶۰ تا ۷۰ سکه است و سکههای اضافی پراکنده روی کف طاقچه است.
اولین قاب مربوط به مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه است؛ سکههای نقرهای پانصد، یکهزار و دوهزار دیناری؛ سکههایی که همه ضرب ماشینی هستند. در پایین قاب سکهای است که محمدعلیشاه به یادگار زمانی که مجلس را به توپ بسته بود، ضرب کردهاست.
قاب بعدی مربوط به احمدشاه است. سکههای نقرهای که به قول حیدرزاده در اکثر دورهها بیشتر از سایر سکهها بودهاند. روی یکی از سکهها "یا صاحبالزمان" حک شدهاست و چند سکۀ دیگر که مربوط به جلوس احمدشاه میشود. حیدرزاده میگوید مهمترین سکۀ هر دوره سکۀ جلوس شاه است که معمولاً کمپیداتر و گرانتر هم هست.
حیدرزاده به یکی از سکهها اشاره میکند و میگوید: "این ۵۰ دیناری است که به آن یک شاهی میگفتند و آن یکی ۱۰۰ دیناری است که به آن دوشاهی میگفتند. آن یکی هم که چهار شاهی است که به عباسی یا چهارمثقالی معروف است".
سکههای اتاق اول تمام شدهاست. پیرمرد انگار که خسته است، روی صندلی کنار در می نشیند و به سکهها نگاه میکند. با چنان ذوقی نگاه میکند که انگار بار اول است که آنهار را میبیند. بیمقدمه شروع به حرف زدن میکند: "شوهرعمهام بنّا بود. یک روز توی یک خانۀ خرابه چندتا سکه پیدا کرد و داد به من. آن وقت ۱۸ سالم بود. همان روز ما را عاشق کرد. دیگر افتادیم توی این کار. وقتی هم دیدیم معلمی کفاف نمیدهد، با خواهرم طلاسازی زدیم. کار سادهای نیست. وقتی واردش بشوی، مثلاً میفهمی فلان سکه کم داری. حالا ممکن است یکماهه گیرت بیاید. ممکن است ۱۰ سال دنبالش باشی تا به آن برسی. ولی خب بعد از آن همه مدت لذت دارد. یادم میآید یک سکه بود، پنج سال دنبالش بودم تا بالاخره در تهران پیدایش کردم. میگفت ۱۰۰ تومن. اما وقتی دیدمش بیشتر ارزش داشت. حدود چهارهزارتومن که میشود بیست ملیون الآن. دیدم اگر بخواهم به فروشندهاش نگویم، کلاهبرداری و حرام است. جریان را به او گفتم. او هم بال درآورد و من هم بعد از پنج سال به وصال رسیده بودم بالاخره. به هر ضرب و زوری بود، پولش را جور کردم. سکه را ازش خریدم."
دستهای لرزانش را روی زانویش میگذارد و بلند میشود و به اتاق بعدی میرویم. دم در ورودی قابی پر از سکههای جمهوری اسلامی را میبینم. یکی دوتا از سکهها آرم شیر و خورشید هم دارند و مربوط به یکی دو سال اول انقلاب است. قاب بعدی مربوط به محمدشاه، پدر ناصرالدینشاه و فتحعلیشاه است. سکههایی که بیشتر آنها شیر و خورشید دارند و قدمت سکههای فتحعلیشاه به ۱۲۱۱ میرسد که بعضی از آنها با نام باباخان است. چند سکۀ مربعی هم در این این قاب وجود دارد که به قول حیدرزاده کمیاب است.
قاب بعدی مربوط به سکههای پهلوی اول و دوم است و بعد از آن سکههای کریمخان زند، جعفرخان و علیمراد است. روی یکی از سکهها که سکۀ جلوس کریمخان زند است، نوشته شده: "سند آفتابُ ماهُ زرُ سیم در جهان / از سکۀ امام به حق صاحبالزمان".
از این قاب که بگذری، به قاب بعدی سکه های نادرشاه، عادلشاه و شاهرخ میرسی که برخی از سکههای نادرشاه ضرب هندوستان است و سکههای عادلشاه هم ضرب مشهد.
از اتاق بیرون میرویم و وارد پنجدری میشویم که از همه بزرگتر است. کنار در ورودی سکههای شاه طهماسب ثانی، شاه سلیمان دوم، سلطان محمد، شاه اسماعیل اول، شاه عباس او است. یکی از سکههای متمایز این دوره سکههای مفتولی است؛ سکههای مستطیل با نوشتههایی به خط نسخ و ظاهری عربی.
طرف دیگر در ورودی سکههای احمدشاه صفوی،شاه طهماسب ثانی،سام ابن سلطان حسین، شاه عباس دوم، سلیمان دوم، شاه عباس دوم، سلیمان دوم، اشرف افغان و محمود افغان قرار دارد. سکههای این دوره همه بهطور دستی ضرب شدهاند. ضرب ماشینی در سالهای ۱۲۸۰ به ایران آمد و پس از مدتی متوقف شد. اما از ۱۲۹۴ ضرب ماشینی سکهها ادامه داشته است.
قاب بعدی حاوی سکههای آققویونلو،حسنبیک، خلیل سلطان، یعقوب، بایسنغر، جهانشاه و قراقوینلو است. طرح این سکهها مغولی است و بر روی برخی از آنها عکس ماهی و خورشید است، چیزی شبیه شیر و خورشیدی که اولین بار از زمان فتحعلیشاه روی سکه آمدهاست.
سکههای بعدی، سکههای اموی و عبدالملک بن مروان است؛ سکههایی ظریف و نازک که کاملاً شکل عربی دارند. قیمت تقریبی یکی از سکهها را میپرسم. حیدرزاده میگوید: "قیمت را مشتری تعیین میکند، اما خب مثلاً شاید ده ملیون باشد، این یکی هم ۲۰۰ ملیون، بستگی به سکه دارد. سکه ای هست که به دلیل کمیاب بودنش قیمت دارد، وگرنه هیچ هنری رویش به کار نرفتهاست. اما یکی هم میبینی هم هنر دارد و هم قدمت".
با لحنی طنزآمیز از او میپرسم: "خب چرا یکی از سکهها را نمیفروشید خرج موزه کنید؟ ویترینهای شیکتر، نور بهتر". خندهاش میگیرد و میگوید: "قبل از انقلاب بود. رفتیم درِ دکان احمد عالم. خدا را شکر زنده است و شاهد حرف من. یک نفر از تهران آمده بود، گفت فلان سکهات را می خواهم. به او نشان دادم، عاشقش شد، گفت: "بیا این ۷۰ هزار تومان را بگیر، برو یک ماشین بنز آخرین سیستم برای خودت بخر، بگذار زیر پات". نگاهش کردم، گفتم: "میدانی دلم چه میخواهد؟ دلم میخواهد یک ماشین بنز داشته باشم، بفروشمش، بروم یکی دیگر از همین سکهها بخرم". نگاهی به سکهها میاندازد و انگار گذشتهاش جلو چشمش مثل فیلمی با دور تند میگذرد. همان طور خیر میگوید: "جوان، من برای خرید و فروش اینها را جمع نکردهام که الآن بخواهم بفروشمشان. اینها حاصل یک عمر تلاشم است. حاصل یک عمر زحمت و خون دل خوردن".
سکه های بعدی سکه های سلجوقیان و سربداران است که اکثراً مسی هستند، بر خلاف سکههای دیگر که همه نقرهایاند. روی قاب بعدی نوشته شده: "سکههای اِرور" و در پرانتز "غلط". این قاب مربوط به سکههایی است که در زمان ضرب ناقص ماندهاند. یک طرف آنها صاف است یا مهر ضرب در گوشه خوردهاست یا ترک برداشتهاست. خلاصه ناسالم هستند که ارزش نداشتهاند آن زمان وارد بازار بشوند.
با این همه سکه و نام پادشاه انگار وارد تونل زمان شدهام. سکههایی که معلوم نیست چند دست چرخیدهاند. سکههایی که شاید کارگری برای به دست آوردنش زحمات زیادی کشیدهاست و شاید هم دست کودکی بوده که شاد و خندان در کوچه میدویده. اما هر چه هست، روزهایی زیادی پشت سر گذاشتهاند.
قاب بعدی سکههای مربوط به سلاطین غزنوی، آل بویه، یعقوب لیث است. همینطور یکی یکی قابها را رد میکنم؛ سکههای عباسیان، سامانیان، گاوبارگان (دودمانی که در سدۀ هفتم میلادی در طبرستان سلطنت میکردند)، شاپور سوم ساسانی؛ بعد از این پادشاهان نوبت به سکههای نقرهای اسکندر، سلوکیان و پارسها و پارتیها میرسد. سکههای اسکندر زیبایی خاصی دارند. نقشهای برجستۀ آنها از ظرافت خاصی برخوردار است. و طرح غالب سکههای ساسانی آتش است و آتشکده. در اتاق بعدی هم با شماری سکههای داریوش اول و خسرو پرویز روبرو میآیم. سکهها ظرافت خاصی ندارند، اما یادگار روزهای خیلی دور و باشکوه این سرزمین هستند.
هوا تاریک شدهاست و انعکاس نور شیشههای رنگی در آب حوض جلوۀ خاصی به حیاط دادهاست. پیرمرد آرام پلهها را پایین میآید و روی لبۀ حوض مینشیند و میگوید: "من کارم را انجام دادم. دَینم را به کشور ادا کردم. حالا نوبت اینهاست که از سکهها مواظبت کنند. تا چند سال پیش هم که در خانۀ خودم نگهشان می داشتم، هر شب را با هزار فکر به صبح میرساندم، تا اینکه دادمشان به موزه، مردم بیایند ببینند، استفاده کنند که نخواهم شبیه عالِم بیعمل بشوم".
جوابی ندارم در برابر حرفش و ترجیح میدهم در میان کوچه پسکوچههای کاهگلی یزد گم بشوم و به تاریخ فکر کنم؛ به سکههایی که سندی بر روزهای پر فراز و نشیب است.
نبی بهرامی- خبر آنلاین
------------------------------------------------------------------
لازم به توضیح اینکه: در خصوص موزه سکه حیدرزاده اطلاعرسانی خوبی در استان شده است و مردم شهر یزد با این موزه آشنا می باشند و نگارنده به این نکته در متن خوب توجه نکرده است.
علياصغر سمسار يزدي پيش از ظهر امروز در نشست اعضاي كميته تخصصي استانداردسازي مطالعات اجتماعي ميراث فرهنگي و وزارت نيرو در مركز بينالمللي قنات و سازههاي آبي يزد به معرفي قنوات و سازههاي آبي استان پرداخت و اظهار داشت: اين مركز تنها مركز بينالمللي زيرپوشش يونسكو در ايران و استان يزد است.
وي با اشاره به وظايف و فعاليتهاي مركز بينالمللي قنات ايران خاطرنشان كرد: وظيفه اين مركز انجام مطالعات، آموزش و پژوهش در زمينه قنات و سازههاي تاريخي آبي است.
سمسار يزدي ادامه داد: رياست شوراي اين مركز با وزير نيرو است كه اختيارات خود را به معاونت امور آب خود تفويض كرده است و اين شورا با حضور معاونت امور آب وزارت نيرو به عنوان رئيس شورا، مديريت دفتر منطقهاي يونسكو در ايران، دبيركل كميسيون ملي يونسكو، معاونت آب و خاك وزارت جهاد كشاورزي، مدير مركز منطقهاي مديريت آب شهري و نمايندگان كشورهاي عضو يعني ژاپن، چين، عمان، افغانستان، آذربايجان و الجزاير برگزار ميشود.
وي در مورد فعاليتهاي اين مركز گفت: مركز بينالمللي قنات و سازههاي آبي با پيشنهاد ايران و موافقت يونسكو تاسيس شد و در سال 1385 به طور رسمي گشايش يافت و از آن زمان كار خود را در زمينههاي پژوهشي، مطالعاتي و آموزشي در زمينه قنات دنبال كرده است و تاكنون در زمينههاي مختلف مانند افزايش آگاهيهاي عمومي، چاپ كتاب، برگزاري دورههاي آموزشي و همايشهاي متعدد، فعاليتهاي مؤثري در سطح بينالمللي داشته است.
وي در بخش ديگري از سخنان خود بيان داشت: از ميان بيش از 36 هزار رشته قنات فعال در ايران، 12 رشته براي ثبت در آثار جهاني يونسكو انتخاب شده و روند لازم براي اين كار با همكاري سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري كشور در دست پيگيري است.
سمسار يزدي يادآور شد: در حال حاضر 36 هزار رشته قنات ايران در حدود 8 ميليارد مترمكعب آبهاي زير زميني را استخراج ميكنند كه اين تعداد قنات از مجموع قناتهايي كه در ديگر كشورها وجود دارد بيشتر است.
مدير مركز بينالمللي قنات و سازههاي آبي يزد در مورد ويژگيهاي قناتهاي انتخاب شده گفت: قناتهايي كه انتخاب كردهايم، قناتهايي هستند كه يا از نظر تاريخي حرفي براي گفتن دارند و يا طول آنها قابل توجه است و در بين آنها قناتهايي هستند كه حدود 80 كيلومتر طول دارند.
وي افزود: برخي قناتها نيز به خاطر عمق زياد و يا ويژگي خاصي كه در مديريت منابع آبي دارند، برگزيده شدهاند.
سمسار يزدي گفت: ايران هماكنون با اعزام كارشناسان و متخصصان خود به كشورهاي ديگر مانند عراق و جمهوري آذربايجان، قناتهايي را در اين مناطق در دست ساخت يا بازسازي دارد.
وي تاكيد كرد: به دليل اينكه دانش قنات پيش از اين به صورت سينه به سينه و تجربي از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشد، در سالهاي گذشته با هماهنگي مركز بينالمللي قنات، در ايران دانشكده قنات ايجاد شده است.
سمسار يزدي خاطرنشان كرد: اين دانشكده تاكنون تعدادي كاردان و كارشناس در اين رشته تربيت كرده و از اين راه توانسته است فاصلهاي را كه بين نسل قديم و جديد احساس ميشد، جبران كند.
مديركل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد نيز در اين نشست بيان داشت: در تمام دورههاي تاريخي اعم از دوران قبل و بعد از اسلام، استفاده از منابع آب زيرزميني از طريق قناتها در ايران معمول بوده است.
بهرام رضايي تصريح كرد: استفاده از قنات ابتكاري است كه متعلق به ايرانيان بوده و در ساير كشورهاي جهان نيز بعدها رواج يافته است.
وي افزود: اين نوع بهرهبرداري از آبهاي زيرزميني در بسياري از نواحي ايران به ويژه در مناطقي كه در آنها رودخانه و چشمه وجود ندارد، مانند يزد، كرمان و خراسان در توسعه كشاورزي نقش بسياري داشته است.
رضايي تصريح كرد: تاريخچه آبياري اين سرزمين نشان ميدهد كه مردمان اين ديار معمولاً براي تامين آب نه تنها از يك روش بلكه از راههاي متعدد يا تركيبي در كنترل و بهرهبرداري بهينه و پايدار از منابع آب استفاده ميكردهاند.
سرقت از آثار تاريخي استان يزد وارد مرحله جديدي شده است. اگر تا چند وقت پيش دوستداران ميراث فرهنگي در شوك به سرقت رفتن كتيبه مسجد جامع يزد بودند، بتازگي اين موضوع با سرقت رفتن 2 شيء تاريخي يكي از موزههاي اين شهر تاريخي، ابعاد گسترده تري يافته است.
يك ظرف شيشهاي چند لايه مربوط به دوره مادها به ارزش تقريبي 800 هزار دلار و شيء دوم ظرف نمرودي به ارزشي معادل يك ميليون دلار در حالي به سرقت رفته كه اين موزه خصوصي همانند مسجد جامع يزد، فاقد امكانات لازم امنيتي بوده است.بنا بر اين گزارش، سارقان با شكستن قفل در موزه ميرزامحمد كاظميني واقع در محل امامزاده جعفر يزد، اين دو شيء بسيار ارزشمند را به سرقت بردهاند.
شواهد همچنين نشان ميدهد كه سارقان با غير فعال كردن دزدگيرها سرقت را انجام دادهاند.ظرف نمرودي به سرقت رفته به «زوج ظرف» شهرت داشته كه ظرف مذكر آن در اين موزه قرار داشته و ظرف ديگر آن در يكي از موزههاي معتبر انگلستان نگهداري ميشود.
به هرحال اين سرقتها بنا به گفته دوستداران ميراث فرهنگي افزايش قابل توجهي به خود گرفته و اين امر بيشتر در روستاهاي تاريخي و به دور از چشم هر شاهد و جنجالي صورت ميگيرد.
براي نمونه، در يكي از قديميترين مساجد تاريخي استان يزد در بخش ندوشن، كتب و اشياي گرانمايهاي نگهداري ميشد كه از آن جمله ميتوان به تعدادي كتب تاريخي، كتيبههاي قديمي و 700 ساله، در چوبي پرقدمت، منبر و... اشاره كرد، اما برخي از اين آثار هماكنون موجود نيست و منابع موثق خبر از سرقت اين آثار دادهاند.
اما سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان، مشكل را مربوط به خود نميداند و بر اين اعتقاد است كه نهادهاي ديگري همچون نيروي انتظامي و امنيتي در اين زمينه وظيفهاي بيشتر از اين سازمان دارند.
بهرام رضايي، مديركل ميراث فرهنگي و گردشگري استان يزد ميگويد: اين سازمان با تمام امكانات موجود خود طي يك سال گذشته اهتمام بيشتري براي مراقبت و نگهداري از ابنيه و آثار تاريخي استان يزد داشته است. در حالي كه نهادهايي همچون نيروي انتظامي بايد در اين زمينه وظيفه خطيرتري را به عهده بگيرند.با اين وصف همچنان اين انتقاد به ارگانهاي مسوول در استان يزد وارد است كه چرا يكي از مهمترين موزههاي اصلي يزد و به طور كلي بناهاي مهم تاريخي اين استان، از سيستم حفاظتي مطلوبي برخوردار نيست. به هر حال، با افزايش سرقت آثار تاريخي يزد اين سوال مطرح ميشود كه چرا وقتي حدود يك سال پيش كتيبه 3 ميليون دلاري مسجد جامع يزد به سرقت رفت به رغم وجود كتيبههاي تاريخي ديگر در اين مسجد، حفاظت مناسبي از اين بناها صورت نگرفته است.
گزارش از امیرترقی نژاد در روزنامه جام جم
گردهمايي تشکلهاي مردمي حامي ميراثفرهنگي 31 ارديبهشتماه - روز ميراث و مشارکتهاي مردمي - در مجموعه فرهنگي تاريخي گلستان برگزار ميشود.
مدير کل دفتر ثبت آثار و حفظ و احيا ميراث معنوي و طبيعي کشور در گفتگو با ميراث آريا (chtn) ،اين خبر را اعلام کرد و گفت : اين اقدام به منظور بهرهوري از توان تخصصي تشکلهاي مردم نهاد (NGO)ها صورت گرفته و طي آن در نشستي يکروزه حدود فعاليتهايي که در معاونت ميراثفرهنگي امکان واگذاري يا مشارکت تشکلهاي غيردولتي وجود دارد ، تعيين خواهد شد.
«آتوسا مومني» ادامه داد : قصد داريم در صورت امکان پس از گردهمايي ياد شده از توان اين بخش مهم جامعه در بخشهاي اجرايي نيز استفاده کنيم.
او ادامه داد : اين رخداد همافزايي تشکلهاي مردمنهاد و معاونت ميراثفرهنگي کشور را سبب شده و NGOها را به عنوان بازوي مشورتي در کنار اين معاونت قرار خواهد داد.
به گفته مدير کل دفتر ثبت آثار و حفظ و احيا ميراث معنوي و طبيعي کشور اين اقدام در گام نخست نزديکي NGOها و معاونت ميراثفرهنگي کشور را سبب شده و براي انجام اقدامات مشترک ايجاد اطمينان خواهد کرد.
اين مقام مسؤول تصريح کرد : در اين گردهمايي همچنين موضوع تاسيس دفتر ارتباطي تشکلهاي مردم نهاد با معاونت ميراثفرهنگي کشور نيز بررسي ميشود.
او تاکيد کرد : اين دفتر در محل معاونت ميراثفرهنگي کشورتشکيل شده و مقدمات تعامل نزديک سازمانهاي مردمنهاد با اين معاونت را فراهم خواهد کرد.
به گفته «مومني» اين دفترمسؤوليت خواهد داشت تا نظرها ،پيشنهادها و انتظارات اين تشکلها را به مسؤولان مربوطه منعکس کند.
او با بيان اينکه اين نخستينبار است که مرزهاي مشارکت معاونت ميراثفرهنگي کشور با تشکلهاي مردمنهاد مشخص خواهد شد ، اضافه کرد : موضوع ايجاد دفتر ارتباطي در بيانيهاي که در گردهايي خوانده ميشود ، مطرح شده و در صورت تصويب به اجرا درخواهد آمد.
مدير کل دفتر ثبت آثار و حفظ و احيا ميراث معنوي و طبيعي کشور بيانداشت: ليست کاملي از عناوين و فعاليتهاي تشکلهاي مردمنهاد سراسر کشور تهيه شده و بر اساس پيشبيني ما حدود 40 تشکل اين معاونت را در گردهمايي ياد شده همراهي خواهند کرد
دوسالگی وبلاگ انجمن چارسوق را صمیمانه به مدیریت و اعضای انجمن چارسوق که داوطلبانه و عاشقانه در راستای صیانت از هویت ایرانی و میراث فرهنگی به محوریت شهرستان اردکان گام بر می دارند را تبریک گفته و آرزوی موفقیت بیشتر را برایتان داریم.
مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره انجمن دوستداران و حافظان خشت خام




معاون ميراث فرهنگي يزد گفت: مغازههاي تخريب شده در محدوده بافت تاريخي شهر يزد تنها مجوز مرمت، استحکامبخشي و بهسازي نماي سمت راست خيابان امام خميني را داشتهاند.
«ذاتالله نيکزاد» در گفتگو با ميراث آريا (chtn)، با اعلام اين مطلب افزود: خيابان امام خميني از جمله خيابانهاي دوره پهلوي است که در حاشيه آن پلاکهاي تجاري، تيمچهها، و کاروانسراها ساخته شده است.
او با اشاره به اينکه دو باب مغازههاي مذکور روبروي کوچه برخوردار قرار داشتند، گفت: بيشتر پلاکهاي تجاري اين خيابان داراي ارزش فرهنگي و تاريخي است.
معاون ميراث فرهنگي استان يزد با بيان اينکه مغازههاي تخريب شده شامل طبقه همکف و اول است، اضافه کرد: مالکان اين دو باب مغازه براي مجوز مرمت و بهسازي اقدام و در نهايت اين مجوز را دريافت کردند.
او آسيبهاي وارده به اين مغازهها را از دلايل نيازمندي آنها به مرمت دانست و ادامه داد: بر اساس کارشناسيهاي صورت گرفته ساختمان مغازهها دچار هيچگونه شکست و يا آسيب اساسي نبودهاند.
به گفته اين مقام مسوول تخريب اين مغازهها بر اساس ضوابط ميراث فرهنگي اين استان و نيز ضوابط طرح تفضيلي بافت قديم يزد تخلف به شمار ميآيد، تأکيد کرد: پيگيريهاي اين اداره کل براي بازگرداندن پلاکهاي تجاري به وضعيت اوليه تا زمان بازسازي ادامه مييابد.
معاون ميراث فرهنگي استان يزد يادآور شد: خيابان امام خميني از جمله خيابانهاي نشاندهنده تغيير و تحولات شهرسازي در شهرهاي قديم است که جزئي از ميراث تاريخ شهرسازي به شمار ميآيد.
5 باب مغازه با معماري پهلوري در بافت تاريخي و قديمي ترين خيابان يزد (امام خميني) توسط يکي از موسسههاي تامين آب در اين استان تخريب شد.
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ طبق گفته دوستداران وبرخي از کارشناسان ميراث فرهنگي يزد 5 مغازه قديمي در بافت تاريخي يزد توسط يکي از موسسه هاي تامين آب درحالي تخريب شد که اين مغازه ها که متعلق به دوره پهلوي بودند مجوز مرمت داشتند نه تخريب.
به گفته يکي از کارشناسان ميراث فرهنگي يزد تخريب مغازه ها با هدف نوسازي و بدون هماهنگي با متوليان ميراث فرهنگي انجام گرفته است اين در حالي است که خيابان امام خميني يکي از قديمي ترين خيابان هاي يزد محسوب مي شود و داخل بافت تاريخي يزد قراردارد.
خيابان امام خميني به عنوان قديمي ترين خيابان يزد در برگيرنده آثاري چون مسجد جامع کبير،بقعه سيد رکن الدين، مسجد حظيره و شاهزاده فاضل است.
دستاورد سياسي شدن سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري
نازنين مهرانديش /تهران امروز
بافت تاريخي اهواز در وضعيت نگرانكنندهاي قرار گرفت. اين تنها خبري نيست كه اين روزها درباره بافتهاي تاريخي ايران شنيده ميشود.چندي پيش خبر تخريب بافت تاريخي جهرم، دل بسياري از دوستداران ميراث فرهنگي را لرزاند. 50 خانه تاريخي شبانه در اين شهر ديرينه كه ريشه هاي آن به دوران باستان مي رسد ، به بهانه نوسازي از بين رفتند. گردشگراني كه فروردين امسال براي ديدن اين شهر رفته بودند، از ويرانههايي مي گفتند كه هويت جهرم را با خاك يكي كرده است. البته اين ها تنها تخريب هايي نبودند كه دامن هويت و پيشينه شهرهاي باستاني ايران را گرفته است.
تخريب پنج خانه تاريخي در يزد و آسيب رسيدن به ميدان اميرچخماق و از بين رفتن خانههاي اطراف آن يكي ديگر از حوادث ناگواري بود كه زخم به جان بافت تاريخي يزد زد. ويران شدن 57 خانه تاريخي در شيراز هم يكي ديگر از خبرهايي بود كه پيش از فروردين امسال منتشر شد. از سوي ديگر تعداد بسياري از خانههاي تاريخي در تهران از ثبت خارج شدند.
درحالي كه سال 89 ، سال حفاظت و حمايت از خانههاي تاريخي ناميده شده بود. مسعود صدرعاملي، معاون حفظ و احياي سازمان گفته بود كه صيانت از بافت تاريخي يكي از مهمترين اقداماتي است كه بايد انجام داد. با اين وجود به نظر مي رسد كه به رغم تكذيب هاي مكرر سازمان ميراث فرهنگي ، همچنان بافت تاريخي شهرهاي ديرينه ايران در خطر است.
بسياري از كارشناسان ميراث فرهنگي مي گويند كه يكي از دلايل شرايط پيش آمده اين است كه سازمان ميراث فرهنگي ساختاري سياسي پيدا كرده است و به جاي آنكه بيشتر به سمت تخصصي شدن پيش برود، سمت و سوي سياسي پيدا كرده است.
عمران گاراژيان، باستان شناس و استاد دانشگاه به تهران امروز درباره اين مسئله مي گويد:ساختار ميراث فرهنگي از آن زمان كه به سمت سياسي شدن پيش رفت ، اركان اصلي آن به خطر افتاد وقتي در سازماني كه فرهنگي است ، اقدامي سياسي انجام داد.
به گفته او، بهنظر ميرسد كه سياسي شدن ميتواند،آسيب هاي جدي به بسياري از بخش هاي ميراث فرهنگي وارد كند كه بدنه بافت تاريخي يكي از آنها به شمار مي رود.
در همين حال ، گفته مي شود كه نبود متولی برای حفاظت از بافت هاي تاریخی و غفلت شهرداری برای ساماندهی خانه های تاریخی باعث شده تا بناهای قدیمی با معماری منحصر به فرد، یا توسط مالکان خود به ویرانه تبدیل شوند یا در اثر فرسایش وضعیت نگران کننده ای پیدا کنند.
شهرام زارع، باستان شناس و يكي از كارشناسان ميراث هم دليل ضعف هاي ايجاد شده در سازمان ميراث فرهنگي را سياسي شدن مديران سازمان ميراث فرهنگي مي داند.
اين در حالي است كه مسئولان سازمان ميراث فرهنگي معتقدند كه در اين زمينه اقدامات لازم انجام شده است و كارنامه درخشاني وجود دارد به طوري كه مديران بعدي هم همين روش را پيش خواهند گرفت.
حميد بقايي، رئيس سازمان ميراث فرهنگي در مراسم خداحافظي منشور كوروش در پاسخ به اين سوال كه چه كسي جانشين شما خواهد شد ميگويد: ما سيستمي را پايه گذاري كرديم كه هر كسي جانشين و جايگزين ما شود او هم همين سيستم را پيش ميگيرد. بنابراين به نظر مي رسد سيستمي كه در حال حاضر بر سازمان ميراث فرهنگي حاكم است همچنان در مديريت هاي بعدي هم ادامه دارد.
با اين حال ، خبرها همچنان نگرانكننده است و تخريبهاي اخير در بافت تاريخي اهواز يكي از آنهاست. به گزارش مهر، در حال حاضر مسئولان شهری در خوزستان برای مالکان خانه های قدیمی، امکانات و انگیزه های لازم را فراهم می کنند تا نسبت به اخذ مجوز بهسازی ملک خود اقدام کنند.
از سوي ديگر بافتهاي تاريخي شهرهای شیراز، اصفهان ، یزد، کاشان و... هم به گفته انجمن هاي دوستدار ميراث فرهنگي در اين شهرها وضعيت چندان مناسبي ندارند.
آخرين خبرها حاكي از آن است كه از میان محوطه و بناهای ثبت شده در شهر اهواز دو محوطه، یک ساباط، سه پل، 13 بنای دولتی، یک میدان، سه مسجد، یک سقاخانه، یک کارخانه و 10 بنای غیردولتی باقی مانده که البته همه آنها بناهای تاریخی و با ارزش اهواز نیستند اما از معماری زیبایی برخوردارند. فهرست بخش عمدهای از این آثار در اختیار شهرداری اهواز و معاونت حفظ و احیاي اداره کل میراث فرهنگی خوزستان نیز قرار گرفته است.
35 محوطه و بنا از سال 1310 تاکنون در شهر اهواز به ثبت رسیده اند اما طی پنج سال گذشته کارخانه بزرگ ریسندگی و بافندگی اهواز و بالکن مهدیان از سوی مالکانشان تخریب شده اند. همچنین به جز پل ها، سقاخانه ، میدان و یک بنا که از آنها به عنوان کتابخانه و کارگاه صنایع دستی استفاده می شود دیگر هیچ بنایی در اهواز وجود ندارد که گردشگر بتواند به صورت آزاد و یا با تهیه بلیت به بازدید از آن بپردازد. اکنون شاخصترین خانه و بناهای اهواز مانند دادرس، سرای عجم، هتل قو و خانه نفیسی که در فهرست آثار ملی ثبت شدهاند به همراه ده ها بنای دیگر که هیچ سهمی در ثبت، مرمت، تجهیز و بهرهبرداری ندارند در وضعیت نابهسامانی به سر می برند همچنین از ساباط های اهواز نیز کمتر نشانی باقی مانده است.
سخنگوي انجمن دوستداران میراث فرهنگی خوزستان (تاریانا) با اشاره به اینکه شهرداری اهواز تا کنون هیچ خانه تاریخی را در اهواز خریداری یا مرمت نکرده است به مهر مي گويد: این موضوع نشانه شناخت نداشتن مدیران شهری درباره بافت قدیمی اهواز است. همچنین اداره کل میراث فرهنگی خوزستان در اهواز نیز تنها مرمت دو بنای ماپار و معین التجار را در کارنامه کاری خود دارد.
گهستونی ماجرا را اينگونه تعريف مي كند: شهرداری اهواز به استناد بند 14 از ماده 55 قانون شهرداری ها که به مالکان خانه های منافی زیبایی و موازین شهری ارتباط دارد، فرصت داد تا ظرف 10روز برای اخذ مجوز بهسازی ملک خود اقدام کنند! درحالی که از سازمان بهسازی و نوسازی اهواز درخواست می کنیم هویت بخشی به بافت های دارای میراث شهری را مد نظر قرار دهد.
سخنگوي تاريانا مي گويد: با توجه به برگزاری جلسه مشترک با شهردار منطقه یک و ارسال چند نامه به مسئولان مربوطه برای تملک، مرمت و بهره برداری از خانه های با ارزش معماری انتظار داریم که خانه های تاریخی را به مثابه خانه های منافی زیبایی و موازین شهری قلمداد نکند بلکه حداقل خانه هایی که از زیباترین معماریها در اهواز برخوردارند را حفظ کنند.
او ادامه ميدهد: سازمان میراث فرهنگی خوزستان نیز وظیفه دارد که با ثبت خانههای تاریخی دارای معماری خاص، آنها را به ثبت برساند و با اختصاص ردیف بودجه نسبت به مرمت، حفظ و احیاي آنها اقدام کند. دوستداران ميراث فرهنگي در حال حاضر خواستار اين هستند كه هر چه سريعتر اقدامات جدي براي ساماندهي بافت هاي تاريخي انجام شود. چراكه بافتهاي تاريخي از تهران گرفته تا ساير شهرهاي ايران جزو هويت ايراني ها به شمار مي روند و ميتوانند سرمايه جدي براي گردشگري به شمار روند. سرمايه اي كه به دليل غفلت هاي متعدد در حال از بين رفتن است.
در چنین روزی در سال 1359 ه ش سهراب سپهری شاعر پر آوازه ایرانی در گذشت.
سهراب سپهری شاعر بر جسته و معاصر ایران در سال 1307 در خانواده ای اهل شعر و نقاشی به دنیا آمد. سپهری تا پانزده سالگی در شهر کاشان به سر برد و روح خود را در زیبایی های این شهر سنتی و زیبا جلا داد. این وابستگی های روحی او به مایه های جاودانه شهر کاشان به خوبی در آثار ادبی و هنری بعدی او نمایان است.
وی شعر صدای پای آب را با الهام از قریه چنار واقع در حد واسط کاشان و مشهد اردهال سرود و دهکده زیبای گلستانه واقع در اطراف کاشان الهام بخش او در سرودن شعر گلستانه شد. سپهری در همین دوران به مطالعه آثار نویسندگان و شعرای برجسته جهان چون لامارتین، گوته، امیل زولا، شاتوبریان و هوگو پرداخت.
وی یک سال بعد پس از پایان تحصیلات سیکل اول متوسطه به تهران رفت و در دانشسرای مقدماتی نام نویسی کرد. پس از پایان دوران دانشسرا به کاشان بازگشت و به سرودن شعر و نقاشی مشغول شد. اما بعد دوباره به تهران رفت و برای تحصیل در رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا ثبت نام کرد. شعر و نقاشی سهراب همچون دیگر همعصران وی تحت تاثیر امواج نو قرار گرفت و او نیز وارد حیطه شعر نو و نقاشی مدرن شد.
سپهری در طول عمر خود توانست با سفر به کشور های مختلف در زمینه شعر و نقاشی این کشورها اطلاعات گرانسنگی بیابد. وی با مطالعه شعر ژاپنی و غور در هایکوهای شاعران این دیار تاحدودی زیادی توانست به تفکر حاکم بر اشعار شاعران این سرزمین و فلسفه ذن آگاهی یابد. سهراب اولین کتاب خود به نام مرگ رنگ را در سال 1330 چاپ کرد. زندگی خواب ها، شرق اندوه، صدای پای آب، مسافر و هشت کتاب از جمله آثار سهراب سپهری است.
این هنرمند پرآوازه ایران در اردیبهشت ماه 1359 در اثر بیماری سرطان خون درگذشت و در مشهد اردهال به خاک سپرده شد. بر خلاف گفته بر خی از منتقدان ادبی مبنی بر دور بودن اشعار سپهری از مردم، طبع زلال و خلاق سهراب از او چهره ای آفریدگار و مردمگرا ساخت. تاثیراتی که سپهری از عرفان هند پذیرفت به خوبی در کتاب " اتاق آبی" اش به صورت بارزی خود را می نمایاند. سپهری نیز از موثرترین شاعران صاحب نفوذ در جریان شعری نسل های بعد از خود و به ویژه در شاعرانی است که پس از انقلاب اسلامی به شعر روی آورده اند.
حیف است که زیباترین وخوش نقش ترین آب انبار 7 بادگیری و منحصر این روستا براثر بی توجهی ویران شود .در حالی که با صرف مبلغ 100 هزار تومان می توان قرنها به پایداری آن یاری رساند.
این آب انبار در سال 1319 شمسی به پشتکار جهانگیر رستم ایزدی که از نیکوکاران زرتشتی یزد بوده در روستای حسین آباد در دو دهانه برای مسلمانان و زرتشتیان ساخته شده است و تا سالها از آب قنات حسن آباد بهر ه می برده و د راین اواخر از آب لوله کشی سیرآب می شده است.
این مکان دارای دو مخزن چسبیده به هم و 7 بادگیر خوش قواره و نقش است که به وسیله استاد عباس اشکذری ساخته شده است. دارای دو کتیبه سنگی بوده که یکی را حدود 10 سال پیش و یکی را حدود 3 سال پیش دزدیده اند.
منبع: وبلاگ کاریز یزد